راه هایی برای رهایی از افکار منفی و مثبت اندیشی

آیا درگیری با افکار منفی موجب شده است که از دست زدن به هر فعالیتی خودداری کنید و در استرس و نگرانی و ناامیدی به سر می برید؟ افکار منفی مثل یک سد می تواند بین ما و جهان اطراف دیوار ایجاد کند و کم کم انزوا و ناتوانی را به وجود آورد.

در زیر راه های برای رهایی از افکار منفی و پرورش بیشتر مثبت اندیشی آورده شده است:

– نگاه کردن به نیمه پر لیوان

وقتی اتفاقات منفی و ناخوشایند در زندگی شما رخ می دهند از خودتان بپرسید که چه درسهایی برای شما دارند؟ چه چیزی را از قبل نمی دانستید که با عبرت گیری از این حادثه متوجه شدید؟ چگونه می توانید اطلاعات فعلی را برای آینده استفاده کنید تا بهتر و سریع تر نتیجه بگیرید و میزان خطایتان پایین بیاید؟

– مردم آن قدرها هم که فکر می کنید به شما توجه و نگاه نمی کنند

بخشی از نگرانی های ما این است که اگر فلان کار را انجام بدهیم یا ندهیم مردم چه فکری در مورد ما می کنند. بنابراین شروع به داشتن افکار منفی می کنیم و نیروی خود را مانع از شکوفا شدن می کنیم و پتانسیل خود را پایین می آوریم. این در حالی است که مردم خیلی کمتر از چیزی که فکر می کنید به شما و کارهایتان فکر می کنند زیرا خودشان دل مشغله در مورد کار، فرزندان، حیوانات خانگی و حتی نگرانی های ذهنی (مثلا اینکه آنها هم ممکن است نگران این باشند که دیگران در مورد آنها چه فکر می کنند) داشته باشند.

در یک مهمانی که ده نفر حضور داشتند یک زن موقع شام اشتباها لیوان خود را به زمین انداخت و شکست. او از این کار بسیار خجالت کشید. تا آخر مهمانی حواسش به این بود که چه گندی بالا آورده است و دیگران چه فکری در مورد او خواهند کرد. او این افکار منفی را به خانه خود هم برد و شب نمی توانست از کاری که در مهمانی کرده خوابش ببرد.
وقتی از کسانی که در مهمانی بودند پرسیده شد شما چه قدر به کار آن زن که شکست لیوان بود فکر کردید و او را سرزنش کردید عده ای فقط خندیدند و آن را حادثه دانستند. دو نفر هم گفتند که فقط کمی شوکه شدند ولی یک دقیقه بعد سرگرم گفتگوهای خانوادگی خود شدند. حتی یک نفر اصلا متوجه شکستن لیوان نشد چون در بخش دیگری از منزل به گلها مشغول بود. بنابراین چیزی که برای هیچ کس اهمیت نداشته و حداکثر تا یک دقیقه ذهن آنها را مشغول کرده در عوض ذهن آن زن را تا یک شبانه روز مورد حمله قرار داده بوده و اوقات را شدیدا به کامش تلخ کرده بود.

– جدی نگرفتن مشکلات

وقتی یک فکر منفی به سراغ شما آمد از آن بپرسید آیا من باید تو را جدی بگیرم؟

در نود درصد مواقع فکر خودش عقب می نشیند. مثلا ممکن است این فکر منفی به سر شما بیاید که چرا فلان روز آن جور راه رفتی؟ وقتی از خود بپرسید که آیا این فکر الان مهم و جدی و حیاتی است؟ آن وقت خودتان خنده تان خواهد گرفت.

توجه کنید که اگر یک بار کاری را اشتباه انجام دادید دلیل نمی شود که هر بار آن را اشتباه انجام دهید یا هر روز هی موقعیت را بدتر کنید.

– پیدا کردن منابع افکار منفی

سه منبعی که ریشه تولید افکار منفی در شما هستند را پیدا کنید. برای مثال فلان دوست، تلویزیون و فلان کار و … سپس سعی کنید راه هایی پیدا کنید که از آنها بیشترین فاصله را بگیرید. این کار را در مورد چیزهای مثبت به گونه دیگر انجام دهید. منابع الهام دهنده برای زندگی شما کدامند؟ سعی کنید زمان بیشتری را به آنها مشغول شوید.

– از کاه کوه نسازید

اگر جلوی یک فکر منفی را سریع تر نگیرید کم کم به یک غول در ذهن شما تبدیل می شود. سعی کنید با روش های کمرنگ کردن، این فکر را فراموش کنید. مثلا به خودتان بگویید که این فکر منفی در پنج سال آینده برای من مهم است؟ در ده سال بعدی چی؟ بنابراین دیگر قدرت خود را از دست می دهد. ما وقتی غرق در افکار منفی می شویم که فکر کنیم جهان به پایان رسیده و در لحظه دردآور زمان متوقف شده. ولی وقتی بدانیم گذرا است و حتی برای فردایمان هم اهمیتی ندارد در این صورت سریعا رنگ می بازد.

– تخلیه روانی فکر منفی

سرکوب و فراموشی همیشه افکار منفی چندان خوب نیست. اگر افکار منفی به صورت مصرانه یقه شما را می گیرند در این صورت با آنها صحبت کنید و اجازه دهید نگرانی های شما خودشان را بروز دهند و تخلیه شوید و سپس به دنبال راه کار برای حل آنها باشید (البته اگر بعد از تخلیه افکار منفی همچنان نیاز به درمان داشته باشند).

– فعالیت های بدنی

وقتی غلبه بر افکار منفی غیر ممکن می شود در این صورت از کارهای خود دست بکشید و به جای آن ۱۰ الی ۲۰ دقیقه ورزش شدید جسمانی کنید. برای مثال بدوید و یا وزنه بزنید. با این کار سریعا ذهن شما به لحظه حال و فراغت خاطر برمی گردد.