افرادی که در طول زندگی خود بارها شاهد تجربیات معنوی عجیب بوده اند ممکن است همچنان با دید شک و تردید به دنیای معنویات نگاه کنند و وجود آنها را زیر سوال ببرند. حتی اگر بزرگترین معجزه ماورایی هم در جلوی چشم آنها رخ دهد هنوز در گوشه ذهن خود قادر به هضم چنین تجاربی نیستند. ذهن آنها بیش از حد منطقی و مادی گرا است…خط و مشی که شاید چندان مطابق با اصول دنیای ماورا نباشد. ذهن برخی افراد از رویارویی با ناشناخته هایی که کاملا قابل لمس و قابل تجربه مکرر نباشد بیگانه و هراسناک است و دوست دارد فرد را محدود به دنیای راحت و امن مادی کند. در این صورت مجبور نیست مجموع چیزهای متناقض را در کنار هم تحمل کند. البته این حالت تدافعی ذهن فقط در خصوص تجارب ماورایی دیده نمی شود. ممکن است ما از قبول ساده ترین چیزهای مادی هم عاجز باشیم مثل قبول ضعف های درونی و طرد شدگی ها و تجارب تلخ. این سانسورهای ذهنی به فرد این امکان را می دهد تا زندگی متعادلی را برای خود بسازد و از رویارویی با حقایق ناگهانی دچار جنون نشود. هر چه قدر ظرفیت ذهنی فرد برای پذیرش حقایق ناخواسته و عجیب بیشتر شود در این صورت فرد به خود اجازه می دهد که از دایره راحتی که برای خود ساخته بیرون بیاید و به چیزهای جدیدتری اعتقاد پیدا کند.
اعتقاد به دنیای ماورا نه تنها به یک ذهن ساده لوح نیاز ندارد بلکه به ذهنی قوی و باز که می تواند بازه وسیعی از حقایق را در کنار هم بچیند نیازمند است.
اگر شما هم فردی شکاک هستید و می خواهید امکان وجود پدیده های ماورایی را بررسی کنید چه کار باید انجام دهید؟
خوشبختانه منابع تحقیقاتی و مطالعاتی زیادی در این زمینه وجود دارد. شما حتی نیازی ندارید از زیر زبان افرادی که فکر می کنید صاحب قدرت ماورایی هستند ولی دوست ندارند در این باره صحبت کنند حرف بکشید. غالب این افراد واقعا چیزی برای گفتن ندارند. کسانی که واقعا تجارب ماورایی حقیقی گوناگونی داشته اند به راحتی به خود اجازه می دهند کتاب ها و مقالات متعددی در این زمینه چاپ کرده و سمینارهای مختلفی در سراسر جهان برپا کنند. بشر به تبادل اطلاعات نیاز دارد و نه کسانی که همچون ماهی بادکرده خود را می گیرند و تصور می کنند با بازگو کردن چند تجربه کوچک ماورایی خود همه قدرت خود را از دست می دهند…
اما از کجا می توان به تجارب ماورایی که افراد بازگو می کنند اطمینان پیدا کرد؟ نکند از روی جلب توجه و یا به خاطر داشتن توهم و اختلالات روانی همچون اسکیزوفرنی به گفتن چیزهای عجیب مبادرت می کنند؟ اگر اغراق نباشد بیشتر کسانی که از تجارب ماورایی خود صحبت می کنند گرفتار نوعی توهم و دروغگویی هستند. سر هم کردن یک تجربه ماورایی کار چندانی نمی برد و دروغ گفتن در این زمینه کنتور نمی اندازد!
کسانی که از لحاظ علمی دارای درجه بالایی هستند معمولا چنان شخصیت غنی شده، دقیق و حساسی دارند که اگر مطلبی را عنوان کنند معمولا تا از فیلترهای مختلف ذهنی خودشان عبور نکند آنها را با دیگران در میان نمی گذارند. بحث حیثیت و آبروی علمی آنها در میان است. اگر یک فرد بلند پایه علمی بخواهد اراجیف ماورایی به هم ببافد دیگر جایی در خود مجامع علمی هم ندارد. بنابراین تا آنجا که ممکن است سعی می کنند با دلیل و پس از تحقیقات فراوان، در مورد حوزه های مورد شک مثل ماورا صحبت کنند.
نمونه چنین افرادی، آقای توماس کمپبل است. او فیزیکدانی است که قبلا در وزارت دفاع آمریکا کار می کرده است و بیش از ۴۰ سال است که در موسسه تحقیقاتی رابرت مونرو، آزمایشات مختلفی را در زمینه موضوعات مربوط به آگاهی و تجارب خارج از بدن به ویژه پرواز روح انجام داده است و کتاب های گوناگونی هم در این زمینه به چاپ رسانده است و مصاحبه های مختلفی هم انجام داده است. او صاحب نظریه های گوناگونی در مورد آگاهی بر اساس علم فیزیک و ماورا است.
قطعا مراجعه به نوشتار و گفتار چنین افراد سرشناس و معتبری که چندین دهه در این زمینه ها تحقیقات دست اول انجام می دهند بسیار بیشتر از گوش دادن به تجارب ماورایی چند نفر در پارک که معلوم نیست چه نوع ماده توهم زایی کشیده اند الهام بخش است و می تواند ذهن منطقی و موشکاف انسان را بهتر با مسائل ماورایی آشتی دهد.
دانشمندان برجسته دیگری همچون توماس ادیسون و ماری کوری هم تحقیقات طولانی در زمینه ارتباط با بعد ماورا داشته اند که مراجعه به آنها نیز ارزشمند است. این افراد چنان دارای شهرت و اعتبار علمی لازم بوده اند که دلیلی برای گفتن اراجیف ماورایی به منظور خودبزرگ بینی و ارضای نفس نداشته اند و حاصل تحقیقات ماورایی خود را بدون کم و کاستی و اغراق و با متدهای علمی ثبت کرده اند و به نتایج جالبی هم رسیده اند.
از دسته دیگر منابع معتبر در زمینه اثبات ماورا که به وفور در دنیای علم پزشکی هم به ثبت رسیده است، تجارب نزدیک به مرگ است. تعداد زیادی از کتاب هایی که در این زمینه به چاپ رسیده اند یا توسط افرادی است که خود آنها تجربه دست اول در این زمینه داشته اند و دارای مقام علمی مهمی بوده اند و یا دانشمندانی بوده اند که تحقیقات گسترده ای بر روی کسانی که تجارب نزدیک به مرگ واقعی داشته اند و شاهد موارد عجیب ماورایی توسط این افراد بوده اند.
از دسته اول می توان به دکتر ایبن الکساندر اشاره کرد که جراح شکاک و ناباوری بود که خود وارد کما شد و تجربه نزدیک به مرگ پیدا کرد. او وقتی به کما رفت به قدری تجارب ماورایی و معنوی روشن کننده ای داشت که بلاخره مجاب گشت دنیایی هم بعد از مرگ وجود دارد. او کتابی در همین زمینه به نام proof of heaven به چاپ رسانده است.
مسلما هیچ چیزی مانند اینکه شخص شما نظاره گر مستقیم یک واقعه باشید نمی تواند بر اعتقادات و باورهای شما اثر بگذارد. بنابراین یکی از راه های اساسی برای باور بیشتر به ماورا این است که خود شما سعی کنید در یکی از شاخه های ماورا که مورد علاقه تان است پیشرفت کنید و عجایب واقعی را هر چند به تعداد محدود نظاره گر باشید. برای مثال وقتی شما رویای صادقه ای در خواب می بینید که فردای آن روز تعبیر می شود در این صورت چگونه آن را توجیه می کنید؟ آیا این بهترین مدرک برای این موضوع نیست که آگاهی شما قادر به سفر در زمان بوده و شما محدود به جسم فیزیکی و قوانین غیر قابل تغییر مادی نیستید؟ آیا همین نشان دهنده استقلال آگاهی از مغز نیست و ممکن نیست که این آگاهی همان روح باشد؟
همچنین می توانید در جلسات احضار روح چند نفره با رعایت شرایط و احتیاط لازم شرکت کنید. در احضارهای گروهی به خاطر تجمع قوای روانی و مجموع انرژی ها، امکان ارتباط با موجودات حیات دیگر راحت تر است و زودتر می توان نتیجه گرفت.
از کارهای ماورایی دیگر که خود شما می توانید آنها را زود یاد گرفته و به مرحله آزمایش بگذارید می توان به خواندن زندگی افراد و بررسی داده های آکاشیک خود و دیگران اشاره کرد. وقتی شما بتوانید اطلاعاتی واقعی بدون آنکه قبلا از آنها خبر داشته اید به دست آورید در این صورت مقاومت شما برای عدم پذیرش مسائل ماورایی کمتر می شود.
البته می توانید به کسانی که دارای قدرت ماورایی هستند نیز مراجعه کنید ولی به دلیل اینکه تعداد واقعی این افراد کم است و یا به راحتی قابل دسترس نیستند و یا علاقه ای به اثبات خود ندارند ممکن است نتوانید به راحتی به نتیجه لازم برسید. به علاوه، اطلاعاتی که شخص دیگر در مورد شما می دهد ممکن است گاهی تحت شرایط مختلف چندان درست از آب در نیاید و شما هم آن قدر فرصت ندارید آن شخص را مرتبا مورد آزمایش قرار دهید ولی خودتان را همیشه در اختیار دارید و می توانید آزمایشات مختلف و زیادی را بر روی قدرت های احتمالی خود انجام دهید.
سلام
ادمین گرامی مطلبهای بجایی منتشر میکنید.وچیزی که برایم جالب است ای موضوع میباشد که هر وقت مطلب یا موضوعی به ذهن من میرسد که دوست دارم در موردش بنویسم و مهمتر از آن سایت محترم مطلبی عنوان کند خیلی زود در سایت میبینم.همونطور که جنابعالی و دوستان دیگر میدانید کسی که سالها مطالعه و تجربه داشته براحتی متوجه واقعیت یا دروغ بودن تجربه مطروحه میشه.کسی که هدفش پیشرفت در ماوراست و آماتور هم نیست بخوبی میداند که داستان سرایی های متوهمانه که در قالب تجارب شخصی بیان کرده چقدر میتواند قدرت ماورایی وی را تضعیف کند.
با سلام همینجا تشکر می کنیم از کسانی که تجارب ماورایی ارزشمند خود را به سایت ارسال می نمایند. معمولا اگر مشکل تعداد کلمات و انتخاب موضوع را نداشته باشند در صورتی که واقعی شناخته شوند منتشر می شوند چون نمونه های واقعی هستند که می توانند الگویی از تجارب معنوی را به سایرین معرفی کنند تا هم آنها را با عالم ماورا آشنا کند و هم انگیزه ای برای نزدیک شدن به آن پیدا کنند و از مادی گرایی فاصله بگیرند. معمولا نظرات کاربرانی که تجارب مشابه نویسندگان را داشته اند مثبت است چون خود آنها این موضوعات را… بیشتر »
سلام ببحشید مطلبی که میخوام بگم مرتبط با این پست نیست ولی جای دیگه ای برای مطرح کردنش پیدا نکردم. آیا امکان این وجود داره که توانای ها و تجاربی به یک فرد دیگه برسه چو من حدودا هفت هشت سال پیش یک دگرگونی بزرگی تجربه کردم از هر نظر مثلا چه بلوغ فکری و چه احساسی حتی توانای های ذهنیم اون زمان حتی نیمونستم یک خط کتا بخونم ناگهان به راحتی میتونستم بخونم بنویسم و سرعت یادگیریم خیلی زیاد شدش بط.ری که طی یکسال به شاگرد اولی رسیدم ولی خب این برای خیلی وقت پیشه و این روند هنوز… بیشتر »
با سلام.
باید دید دلیل شکوفایی روحی شما چیست.
مواردی وجود داشته است که شخص یک مدیوم ضعیف بوده است ولی با کمک موجودات غیرارگانیک، توانایی های او بیشتر شده و انتقال اطلاعات به او راحت تر صورت گرفته است.
موفق باشید
سلام….میشه سوالم رو جواب بدین….یه بار یه بحثی رو راجب وجود/عدم وجود جهان بعد از مرگ میخوندم….یک روانشناسی بود که موافق بود و از طرفی یه دکتر مغز و اعصاب بود که کلا مخالف معنویات بود و شعارش این بود که همه چیز زیر سر مغز هست و بس…. مرور شدن خاطرات زندگی تو لحظه ی جون دادن وارد شدن به تونلی تاریک که انتهاش روشنه و کلی چیز دیگه رو کاملا با دلیل و براهین علمی ثابت می کرد که فلان نقطه ی مغز مثلا فلان کار رو می کنه که مثلا انسانها فکر می کنن از تونل رد… بیشتر »
با سلام.
بله برخی ناباوران سعی می کنند تعدادی از این پدیده ها را به داخل خود مغز ربط دهند ولی تا کنون دلیل قانع کننده ای در مورد اینکه چه طور فردی که کاملا بیهوش است و فضای داخل اتاق را ندیده ولی با روح خود همه چیز را مو به مو مشاهده و بعدا تشریح کرده است ندارند و سعی در کتمان حقیقت تجارب این افراد دارند.
موفق باشید