همه ما از اثرات مثبت مدیتیشن و یوگا برای افزایش آرامش، رهایی از استرس، بهبود تمرکز فکر و داشتن تجارب معنوی والا آگاه هستیم. محوریت اصلی که یوگا و مدیتیشن در آیین های شرقی دارد (در مسیر دست راستی) بر اساس محو نمودن منیت یا ایگو، یکی شدن با منبع اصلی کائنات و پیوستگی آگاهی و از بین بردن فردیت است هر چند که عرفان آنها دارای اشتباهاتی نیز هست. یکپارچگی با هستی و از بین بردن دوگانگی یعنی رها شدن از خود و از بین بردن ایگو. وقتی منیت نباشد بین ما و آگاهی های دیگر مرزی نیست و همه چیز به وحدت می رسد (تو خود حجاب خودی از میان برخیز). البته نوعی از ایگوی سالم داریم که در علم روانشناسی تعریف شده است و با واژه ایگو در بحث مراقبه و خودسازی متفاوت است.
یکی از راه های از بین بردن ایگوی ناسالم، مراقبه است ولی آیا واقعا مراقبه و یوگا و تمرینات مشابه به تنهایی می تواند منیت انسان را کاهش دهد؟
متاسفانه همیشه این طور نیست. حتی گاهی اثرات عکس دیده می شود یعنی افراد پس از انجام مدیتیشن و یوگا، درجات برجسته تری از منیت را تجربه می کنند که البته این مشکل، مربوط به خود مدیتیشن و کارهای مشابه آن نیست بلکه تقلید اشتباه ما از تمرینات شرقی و برداشت نصفه و ناقص ما از آنها است که مدیتیشن را نوعی تمرین سمی می کند.
در این میان یوگا بیشتر از همه تحت تاثیرات منفی دنیای غرب قرار گرفته و دیگر چندان به آن به عنوان روشی برای افزایش معنویت نگاه نمی شود. چیزی که اکثر مردم از یوگا شناخته اند شلوارهای تنگ و جذاب کلاس یوگا و افزایش انعطاف پذیری که با تمرینات ژیمناستیک هم قابل دستیابی است می باشد. کسانی که توسط یوگا به انعطاف پذیری فوق العاده می رسند مدام عکس های جذاب از خود گرفته و در فضای مجازی قرار می دهند. هر چه قدر این عکس ها بدن نماتر باشد بیشتر لایک می خورد. این یعنی اوج پایین کشیدن هدف یوگا و ایجاد نوعی حس خودبرتر بینی به خاطر داشتن بدنی زیبا و منعطف.
در مقاله ای که در سال ۲۰۱۸ در ژورنال علوم روانشناسی توسط گبار و همکاران او (از دانشگاه سوث آمپتون) چاپ شد آزمایشات رواشناسی مختلفی بر روی گروهی از تمرین کنندگان یوگا (۹۳ نفر) در آلمان انجام گشت. هدف این مقاله این بود که ببینند میزان خودشیفتگی و عزت نفس کاذب آنها بعد از انجام تمرینات مراقبه و یوگا چه قدر افزایش می یابد.
نتایج نشان داد که این افراد بعد از جلسات تمرینی خود، احساس اغراق آمیز از مهم بودن خود برای جهان داشتند و تصور می کردند هدیه ای برای عالمیان هستند و در آینده حتما تغییرات زیادی در سیاره خاکی به وجود می آورند. آنها فکر می کردند که بسیاری از مشکلات جهان قرار است به دست آنها حل شود و به همین خاطر مشهور خواهند شد.
البته این خوب است که انسان از خود انتظار داشته باشد و تا آنجا که می تواند برای بهبود وضعیت اطرافیان و حتی جهان تلاش کند ولی حس برجسته ای از اینکه این کار حتما در مقیاس بزرگ انجام می شود و از این راه به شهرت می رسند و مانند ابرقهرمان خواهند بود نوعی منیت پیشرفته است. افراد معنوی واقعی نه تنها علاقه ای ندارند خود را مهم بدانند و به خاطر خدمات خود مشهور شوند بلکه خود را در رفع مشکلات بشری هیچ کاره دانسته و فقط وسیله ای برای تحقق آرمان های الهی تلقی می شوند. خدمت آنها می تواند کاری کوچک مثل کمک کردن به افراد سالمند و یا کاری عظیم تر باشد ولی هیچ گاه خود را ناجی جهان نمی شناسند و فقط هر کاری از دست آنها بر بیاید انجام می دهند.
همه این مشکلات به دلیل طی نکردن راه اصولی مراقبه و شیرجه زدن ناگهانی در دنیای تمرینات مدتیشن، بدون آمادگی قبلی و پاکسازی های روحی است و در دنیای غرب بیشتر رواج پیدا کرده است.
بیشتر عرفان های کاذبی هم که ایجاد می شود توسط این افراد با منیت غلیظ است و متاسفانه دچار نوعی توهم خود بزرگ پنداری شده اند.
برخی مواقع هم داشتن تجارب ماورایی جانبی که در اثر مراقبه ایجاد می شود می تواند نوعی حس برتری را به شخص القا کند و منیت او را تشدید بخشد چون او احساس می کند هدیه ای درونی و خاص دارد که دیگران حتی نام آن را هم نشنیده اند. به همین دلیل است که داشتن قدرت ماورایی برای افراد کم ظرفیت، نوعی زهر در مسیر تکامل روحی است. کسی که قدرت ماورایی دارد دلیلی بر برتر بودن او از لحاظ درجه روحی نیست. بسیاری از شیطان پرستان هستند که ریاضات مختلفی را متحمل شده و توانایی های خارق العاده ای پیدا می کنند ولی روح آنها از یک فرد معمولی هم پست تر است.
برخی از مکاتب برای از بین بردن ایگو یا منیت، راه های افراطی را پیش برده اند که ممکن است به عزت نفس واقعی انسان لطمه بزند و نیازی به این همه افراط گری نیست. برای مثال برخی از مراقبه گرها طبق خواسته گورو یا استاد خود باید لباس کهنه ای پوشیده و مدت ها در جاهای کثیف بخوابند. حتی ممکن است از آنها خواسته شود در تشتی از مدفوع مراقبه کنند تا منیت آنها کمتر شود. در خود ایران کلاس های مخفی خودشناسی وجود دارد که مدرس برای زایل کردن ایگو به افراد می گوید صدای حیوانات را دربیاورند و مانند چهارپا راه بروند.
ولی این روشها نه تنها کمکی به کاهش منیت نمی کند بلکه باز هم می تواند به تقویت آن کمک کند. چون فرد احساس می کند مشقت های غیرعادی که عوام از آن بی خبر هستند را تحمل می کنند پس افرادی خاص هستند. در بدترین حالت هم عزت نفس این افراد زیر سوال رفته و به جای دست کم گرفتن بخش منیت خود، درجه و ارزش روحی خود را پایین می آورند.
اگر کسی مسیر طولانی، اصولی و فلسفه بی شمار مراقبه را نخواهد طی کند می تواند با راه های ساده تری منیت را از خود دور کند. البته ساده بودن به معنای آسان بودن نیست و اتفاقا این کارهایی که گفته می شود از همه سخت تر هستند مانند:
– تحمل حرف های تلخ والدین، همسر و دوستان.
– افزایش قدرت انتقادپذیری حتی اگر آن انتقاد، ناعادلانه باشد در این صورت درد روحی که حس می شود ناشی از شکستن ایگو است وگرنه یک فرد سالم از انتقادات خوب استقبال می کند و نسبت به انتقادات بی مورد، بی اعتنا است.
– دوری از تجملات اضافه.
– محبت کردن به افرادی که برخورد سرد و مغرورانه دارند.
– سلام کردن به کسانی که هیچ گاه حتی جواب سلام نمی دهند (این می تواند حتی از مراقبه در تشتی از مدفوع هم سخت تر باشد).
– باختن عمدی در مسابقه ای که نتیجه آن مهم نیست و فقط با برنده شدن ممکن است احساس منیت شما بیشتر شود.
مهم تر از همه، افکاری است که در پس زمینه ذهن شما است. این عادات فروتنانه و منیت شکنانه باید بخشی از اخلاق و منش شما شوند و هیچ گاه هم به این کارهای خود افتخار نکنید و تصور نکنید که در راه شکست منیت یک قهرمان هستید چون همین فکر باعث تقویت ایگو به شکل مخفی می شود. راه افراطی را هم پیش نروید و اعتماد به نفس خود را از بین نبرید و همه چیز را در حد متعادل نگه دارید. راه رفتن در مسیر متعادل بسیار بسیار سخت تر از افراط و تفریط است.
اینجا برای من دو تا سوال پیش اومده:
آیا نداشتن حس خود برتری یکی از ویژگی های مهم در این راه محسوب می شود؟
و از دیگر ویژگی ها به چه مواردی می توان اشاره کرد؟
با سلام. بله حس خودبرتری هم از آفات راه معنوی است. کسی در نزد خدا برتر است که خود را گناهوارترین بداند و مدام به پیشرفت روحی خود فکر کند و مقایسه انجام ندهد. عمل مقایسه و اینکه چه کسی برتری دارد را شیطان اولین بار انجام داد بنابراین اگر هم حس نمی کنیم بقیه در نزد خدا از ما برتر هستند حداقل همه را به دید برابر نگاه کنیم و قضاوت نهایی را بر عهده خداوند بگذاریم. مسائل و نکات این راه بسیار است ولی احتیاط کلی اینکه همه اعمال ما فقط به قصد تقرب به خدا باشد وگرنه… بیشتر »
دمتون گرم عالی بود.خدا قوت
سلام به استاد دانا ردای سیاه، این مطلب بسیار به دل من نشست، فکرهای زیادی پیش می آید، یکی اینکه وقتی اشخاصی حول محور ماورا دور هم جمع می شوند انتظار دارم همه از خود گذشته و سرشار از تواضع به خلق (چه جاندار و چه بی جان) باشند، لکن وقتی می بینم کسی به دلیل داشتن اندکی قدرت خود را والا می داند، واقعا دل شکسته می شوم. یا اینکه بر فرض مثال اگر من امروز منیت را در خود نابود کردهام، ممکن است چند لحظه دیگر در مقابل دیگری به خود افتخار کنم. پس هیچ وقت نمی توانیم… بیشتر »
با سلام. بحث سلام نکردن در محله و ساختمان چیز رایجی است و در شهرهای شلوغ ممکن است کسی اسم همسایه بغلی خود را هم بلد نباشد و اگر کسی احوال مختصری هم بپرسد آن را به حساب فضولی بگذارند و معمولا هر کسی در محله خود یک همسایه را به عنوان فضول همسایه ها انتخاب کرده است. ولی سلام کردن بحث دیگری است. وقتی کسی را چند بار می بینیم یعنی با او آشناییت داریم و مودبانه است که سلام کنیم. بنابراین کار شما درست است. در سلام کردن ۷۰ ثواب است. ۶۹ تای آن برای فرد سلام دهنده… بیشتر »
درود به ادمین گرامی و سپاس بابت این مطلب مفید و سودمند که دوستان باید خیلی به این مسائل توجه کنند اگر خواهان رشد و پیشرفت در ابعاد روحی و معنوی خویش هستند یادمه در زمان نوجوانی به کلاس آموزش ورزش رزمی میرفتم که در جلسه اول صحبت استادمان این بود که توجه کنید یه درخت هرچقدر محصول بیشتری بده و بار بیشتری داشته باشه همیشه نسبت به درختهای دیگه که بار کمتری دارند افتادگی بیشتری داره و سر به زیر تره و اضافه میکرد هرچقدر در این کلاس فنون بیشتری یاد میگیرید و ورزیده تر میشید به این فکر… بیشتر »
با سلام. کاملا صحیح است. در مورد پوریای ولی فرمودید بنده یاد باخت عمدی ایشان هنگام مبارزه با مردی هندی افتادم تا دل مادر او را شاد کند. جمله ای در پست است که تداعی گر آن است. واقعا این کارها دل بزرگی می خواهد. متاسفانه برخی افراد حتی در مکالمات روزمره خود تصور می کنند اگر حال کسی را کامل نگیرند باخته اند در حالی که سکوت، قدرت بیشتری می خواهد. مثال هنرهای رزمی که زدید در فلسفه اصلی حرکات یوگا هم موجود است. مثلا تا آنجا که می دانم حرکت بالانس بر سر نشانه اوج فروتنی و رساندن… بیشتر »