عده از افراد متخصص خواندن افراد توسط حرکات نامحسوس عضلات شما هستند. به این کار، روش کومبرلن یا خواندن عضلات گفته می شود. از این شیوه برای فکرخوانی در مراسم شعبده بازی زیاد استفاده می شود و حضار تصور می کنند که واقعا شخص تردست توانسته توسط نیروهای ماورایی، ذهن شخص را بخواند ولی این روش، تنها بر اساس واکنشهای غیرارادی ضمیر ناخودآگاه نسبت به افکار و نمود آنها بر برخی عضلات بدن و حتی ریتم تنفس است.
فرد فکر خوان هم با ایجاد تماس فیزیکی با فرد و بررسی این واکنش های بسیار ظریف عضلانی در فرد می تواند افکار پنهان او را متوجه شود. این کار البته به همراه سوال و جواب می باشد.
برای انجام این کار، هم سوژه و هم فکرخوان (عضله خوان) باید تمرکزشان را حفظ کنند و به چیزهای متفرقه فکر نکنند وگرنه در نتیجه آزمایش ممکن است اثرگذار باشد.
شخص متخصص در عضله خوانی، ممکن است مچ دست شما را بگیرد و از شما بخواهد به موضوعی فکر کنید. سپس به راحتی توسط لرزشهایی که به صورت ناخودآگاه در عضلات شما پیش می آید تفاسیری را به کمک راهنمایی هایتان انجام می دهد.
این روش مانند شاقول ابن سینا عمل می کند. شما وقتی شاقولی را در دست می گیرید و از ناخودآگاه خود سوال می پرسید، حرکات نامحسوسی در عضلات شما در واکنش به پاسخ های ضمیر ناخودآگاه رخ داده و شاقول را در جهت خاصی حرکت می دهد و جوابها به صورت بله یا خیر قابل استخراج است. به این نوع واکنش غیرارادی و نامحسوس عضلات نسبت به افکار و تصمیمات، واکنش ideomotor گفته می شود. این حالت نه تنها در فکرخوانی کومبرلن و شاقول ابن سینا بلکه گاهی در کتابت غیرارادی و کار با تخته ویجا هم دیده می شود و به اشتباه به نیروهای ماورایی نسبت داده می شود.
یا در برخی مراسمات، عده ای دور میز می نشینند و دستانشان را روی صفحه ای گذاشته و به خاطر واکنش ideomotor، صفحه چرخیده و پیامهایی ظاهر می شود و آن را به اشتباه به ارواح نسبت می دادند (البته امکان ارتباط با موجودات غیرارگانیک وجود دارد ولی نه به این سبک که بیشتر خودفریبی است و تنها محصول واکنشهای غیرارادی عضلانی است).
نمونه آزمایشاتی که می توانید توسط فکر خوانی تماسی یا عضلانی یا همان کومبرلن انجام دهید می تواند شامل موارد زیر باشد:
– ابتدا سوژه ای را انتخاب کنید که دارای تمرکز خوبی باشد و در سطح عادی هوشیاری باشد و واقعا باور داشته باشد که شما می توانید فکر او را بخوانید.
– از او بخواهید به یک شی یا وسیله ای در اتاق فکر کند و به شما نگوید به چه فکر کرده. سپس با دست راست، مچ دست چپ او را از بالا بگیرید و با دست چپ، کف و انگشتان او را بگیرید (برخی هم دست فرد را روی دستشان می گذارند و یا شانه هایش را لمس می کنند و … ). از سوژه بخواهید به خوبی در ذهن خود به محل آن شی که در ذهنش انتخاب کرده فکر کند. احتمالا کمی دستش به طرز نامحسوسی به سمت آن وسیله حرکت می کند. سپس به همراه او در اتاق راه بروید. اگر مقاومتی را در دستان او به سمت خاصی حس کردید یعنی جهت را اشتباه میروید. بنابراین به راحتی جهت گردش خود در اتاق را عوض کنید.
هنگامی که به شی مورد نظر او نزدیک می شوید ممکن است مقاومتی را در دستان او در همه جهات مشاهده کنید. انگار که میخ کوب شده. در این صورت از او بخواهید که به خوبی به محل شی مورد نظر فکر کند. جهات چهارگانه را از او بپرسید….بالا؟ پایین؟ راست؟ چپ؟ فرض کنیم در جهت راست تر است در این صورت دستان او کمی به آن سمت مایل می شود (در حد میلی متری و در عرض یک صدم ثانیه) و مقاومتش کمتر می شود. به این نحو شی مورد نظر او را پیدا می کنید.
اگر گفت چگونه فکرش را خوانده ای می توانید بگویید به روش فکرخوانی تماسی ولی نام عضلانی را به کار نبرید تا رمز کار شما فاش نشود.
در این ویدیو، تردست از سوژه می خواهد در ذهنش یکی را انتخاب کند ولی به کسی نگوید کدام را انتخاب کرده. قرار است تردست به کمک روش فکرخوانی تماسی یا عضلاتی، بفهمد که سوژه کدام شخص را انتخاب کرده. بنابراین دستش را روی شانه های او می گذارد و از او می خواهد به فرد مورد نظر فکر کند. او سوژه را در اتاق می چرخاند و هر جا که حس کرد در عضلات سوژه در هنگام نزدیک شدن به فرد مورد نظر، تغییراتی ایجاد شده و مثلا لرزشهای خفیفی پیش آمده در این صورت تردست می فهمد که سوژه در ذهنش چه کسی را انتخاب کرده: