ممکن است در زندگی جذب فردی شوید که در کنار تمام خوبی ها و کمالاتی که دارد، از مشکل افسردگی رنج ببرد. البته این افراد عجیب نیستند و حتی شاید همسر بهتری نسبت به کسانی که این اختلال را ندارند باشند ولی مواردی است که شاید دانستن آن برای شما در زمانی که عاشق یک فرد افسرده هستید مهم باشد.
افسردگی یکی از مایوس کننده ترین و آزار دهنده ترین حالاتی است که یک فرد می تواند تجربه کند. این حالت با غم، احساس پوچی و ناراحتی همراه است. افسردگی با تجربه یک روز بد فرق دارد و می تواند مزمن باشد. هیچ کس هم خودش انتخاب نمی کند که افسرده باشد و خود فرد تلاش زیادی می کند تا از این وضعیت رها شود. بنابراین اگر کسی که عاشق او هستید مبتلا به این اختلال است او را سرزنش نکنید.
بسیار آسان است که این افراد را نصیحت کنید و به خیال خودتان به آنها انرژی داده و غمشان را از بین ببرید ولی معمولا این حرف ها مثل “تو بهتر می شوی” و یا “بهتر است کمی هوا بخوری” بی فایده و بی معنی است. گاهی حتی گفتن خود این جملات باعث افزایش فشار روحی آنها شده و ممکن است فکر کنند کافی نیستند. اگرچه آنها می دانند شما قصد کمک دارید ولی حرف های شما حال آنها را وخیم تر می کند. گاهی بهتر است که یک آغوش ساکت به آنها بدهید. می توانید از جملات زیر هم استفاده کنید:
من برای تو اینجا هستم و به تو ایمان دارم. من معتقدم از این هم قوی تر هستی. چه کمکی از من بر می آید؟ چه چیزی حال تو را بهتر می کند؟
بنابراین از مشاوره دادن و نصیحت کردن آنها خودداری کنید و به جای آن اجازه دهید بدانند که در کنارشان هستید و سوالاتی از آنها کنید که تا بدانید چه چیزی حالشان را بهتر می کند.
گاهی اوقات افراد مبتلا به افسردگی احساس می کنند که باری بر دوش دیگران هستند و ناامید می شوند. این باعث می شود که خودشان را از بقیه جدا کرده و افرادی که به آنها نیاز دارند را از خود دور کنند. آنها ذهن خود را با افکاری پیرامون اینکه مبادا افرادی که دوست دارند را با غم خود ناراحت می کنند خسته می کنند. اگر آنها از شما فاصله گرفتند به آنها یادآوری کنید که در کنارشان هستید ولی اجباری برای نزدیکی به آنها و صحبت درباره چیزهایی که از گفتن آن امتناع می کنند نداشته باشید.
البته آنها گاهی دوست ندارند به تنهایی با غم های خود مواجه شوند. بنابراین محتاطانه از آنها بپرسید که آیا مایل هستند با شما به فلان تفریح بیایند و فلان کار را کنند و ….
اگر فردی که عاشق او هستید افسردگی دارد دلیل نمی شود که باید خود را فدای او کرده و همه احتیاجات آنها را برآورده کنید. افراد افسرده به این نیاز دارند که دوست داشته شوند و از آنها حمایت شود ولی اگر این موضوع تاثیر منفی بسیار شدیدی روی زندگی شما گذاشته است در این صورت اجازه دارید به این موضوع اعتراف کنید و راهی را پیدا کنید که عشق و مهربانی خود را بدون قربانی کردن خود به آنها نشان دهید.
در لحظاتی که به او کمک می کنید تا سختی های خود را پشت سر بگذارد کمی عقب بروید و فکر کنید که چگونه می توانید احساس شادی و نشاط خود را هم حفظ کنید. صبور باشید. در مورد نگرانی های خود با او صحبت کنید و خط قرمزهای خود را مطرح کنید به طوری که دو طرف راضی باشید.
خستگی مداوم یکی از علائم افسردگی است. همین که آنها مجبور هستند کارهای روزمره خود را انجام دهند می تواند برای آنها خسته کننده و کلافه کننده باشد. آنها ممکن است در یک لحظه سرحال به نظر برسند ولی در اوقات دیگر احساس خستگی و نبود انرژی می کنند. حتی اگر خواب و خوراک آنها کافی باشد هم این خستگی ها ممکن است دیده شود. به همین دلیل این موضوع موجب می شود که آنها به طور غیر منتظره یک قرار را کنسل کنند، مجلسی را زود ترک کنند و یا حرف خاصی نزنند. یادتان باشد که این رفتارها به خاطر چیزی نیست که شما انجام داده اید بلکه تنها یکی از عوارض جانبی زندگی کردن با این اختلال است.
وقتی آنها در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات خود هستند هیچ گاه برای آنها مثال هایی از تجارب شخصی و اینکه چگونه از یک مشکل رها شدید نگویید. مثلا نگویید که “آه من هم روزی افسردگی داشتم و فلان کارها را کردم و …”. این جملات باعث می شود که آنها تصور کنند درد آنها را دست کم گرفته اید. می توانید همدلی کنید ولی احساسات آنها را سرکوب نکنید. شاید بهترین کاری که می توانید برای آنها انجام دهید این است که به حرف های آنها گوش بسپارید. شما روانشناس یا روانپزشک نیستید و نمی توانید آنها را درمان کنید.
کتاب های مختلفی از سوی نویسندگان مطرح علوم روانشناسی نوشته شده که در آن به افسردگی نه به نشانه ضعف افراد بلکه گاهی فرصتی برای انجام کارهای خلاقانه و دلسوزانه نگاه می شود. در طول تاریخ افراد زیادی بوده اند که با وجود داشتن اختلال افسردگی، کارهای بسیار مهمی برای جوامع بشری انجام داده اند و عده زیادی حتی از افسرده بودن آنها هم مطلع نشده اند.
بنابراین کسی نباید به خاطر افسرده بودن خجالت بکشد و یا آن را نشانه ضعف خود بداند. این اختلال در کنار تمام مشکلات خود می تواند دید جدیدی به افراد مبتلا در مورد زندگی و اهداف آن بدهد.
درود
چجوری باید حرف زد ک فردی ک خسته شده از زندگی و اوضاع حالش خوب بشه؟ مثلا وقتی خسته شده از زندگی و شرایط باهاش همدردی کنیم و بگیم که درسته بدرد نمیخوره دنیا و همش غم و رنجه؟
درود ما چون روانشناس نیستیم خیلی نمی تونیم درمان اساسی برای این افراد انجام بدیم و چه بسا که بدتر هم بشن. بهتره بیشتر براشون گوش شنوا باشیم و یا داستان افرادی که تونستن از این جور مشکلات رهایی پیدا کنن رو براشون بگیم تا بدونن تنها نیستن و می تونن از اونا الگو برداری کنن. خیلی وقت ها مشکل از مغز هست و مثلا کمبود بازجذب سروتونین دارن و با مصرف دارو به سرعت بهبود پیدا می کنن. مثلا افرادی رو دیدم که تا مرز خودکشی رفتن ولی با تجویز پزشک، داروی آسنترا خوردن و الان دارن بشکن می… بیشتر »