استادی در یک کار یک تصادف نیست. افرادی که در یک زمینه به مهارت بالایی دست یافته اند (از ورزش گرفته تا امور اقتصادی) موفقیت خود را شانسی به دست نیاورده اند و فرمول های خاصی را پیاده کرده اند. یکی از فرمول های مهم موفقیت، تمرین و تکرار یک مهارت خاص به طور پیوسته و در مدت زمان طولانی است.
برای مثال برخی نویسندگان قبل از اینکه به شهرت برسند بیش از ده سال کتاب های سطح پایین نوشته اند. یا دانشمندی مثل اردوس که نابغه ریاضی محسوب می شود بیش از ۱۵۰۰ مقاله نوشت تا به یکی از چهره های برجسته رشته خود تبدیل شد.
بنابراین در بیشتر اوقات، افراد شاخص و موفق توانسته اند راهی برای عاشق خستگی شدن و تکرار مکررات پیدا کرده و کم کم در زمینه کاری مربوط به خود پیشرفت کنند.
کتب زیادی در مورد زندگی نامه افراد موفق و معروف به چاپ رسیده است ولی متاسفانه در آنها شرح داده نشده است که چگونه آنها با خستگی ناشی از تمرین و تکرار مکررات کنار آمده اند؟ شاید این کار در مورد مسائل مورد علاقه چندان سخت نباشد ولی سوال مهم این است که چگونه در مورد چیزی که آن را دوست نداریم و می خواهیم عادت جدیدی در آن زمینه برای خود ایجاد کنیم با خستگی کنار بیاییم؟
برای مثال فرض کنیم شما از ورزش کردن متنفر هستید و دوست ندارید به باشگاه بروید ولی طبق توصیه پزشک و یا برای حفظ سلامت خود مجبور هستید که به آنجا بروید. ورزش کردن هم مسلما گاهی با حرکات تکراری و خسته کننده همراه بوده و فقط قرار است با تکرار همان کارها کم کم عضلات خود را تقویت کرده و شاید تنها تغییر در بالا رفتن وزن وزنه ها و افزایش تعداد حرکات قبلی باشد.
راه های زیادی برای کنار آمدن با وضعیتی مشابه حالت بالا وجود دارد. یکی از آنها افزایش مهارت های پایه ای در یک چیز است. وقتی انسان چیزی را بلد است از انجام آن بیشتر لذت می برد تا کاری که اصلا از عهده آن بر نمی آید. بنابراین سعی کنید تا می توانید مهارت های پایه ای در مورد یک چیز را کسب کرده و به مرور این توانایی ها را زیاد کنید و پیشرفت های کم و تدریجی خود را جشن بگیرید. بسیار راحت تر است اگر کار تکراری را در حالی انجام دهید که امید داشته باشید روز به روز در آن بهتر می شوید.
همچنین سعی کنید برای خود انگیزه های مختلفی ایجاد کنید و به عشق رسیدن به آنها این ممارست ها را تحمل کنید.
علاوه بر قدرت عشق به کارهای تکراری، قدرت صبر نیز می تواند به عنوان مکمل قوی برای رسیدن به موفقیت باشد. برای مثال فردی مدت هاست در باشگاه یک برنامه تکراری را دنبال می کند. او تصمیم می گیرد برنامه را عوض کند زیرا دیگر طاقتش تمام شده و نمی تواند بیشتر از آن، مجموعه تمرینات تکراری را ادامه دهد.
گاهی موفقیت همان چیزی است که افراد عادی هم می توانند انجام دهند ولی به دلیل کم حوصلگی و خسته شدن از تکرار و از دست دادن صبر نمی خواهند آن قدم های هر چند ساده و مبتدی را بردارند.
برای مثال در مورد مباحث ماورایی فرض کنیم شما قرار است انرژی کندالینی خود را فعال کنید. همه ممکن است در مورد چاکراها و نادی ها بدانند و چند روز یا چند ماهی روی پاکسازی آنها کار کنند ولی پس از مدتی از این کار تکراری خسته شده و تمرین را رها می کنند. در عوض کسانی که همان تمرینات تکراری را تا چند سال ادامه داده اند به موفقیت های ماورایی زیادی دست پیدا کرده اند.