مقایسه حواس اختری در حیوانات اهلی و وحشی

حیوانات نیز مانند انسانها دارای حواس اختری بوده و برخلاف انسانها که نیاز به تمرین برای درک نیروهای غیرفیزیکی دارند این حواس در آنها به طور غریزی در حد پیشرفته بیدار است.

حیوانات وحشی در مقایسه با انواع اهلی، بیشتر به حواس اختری خود متکی هستند چون برای بقای خود و حس حضور شکارچیان نیاز بیشتری به آنها دارند. البته کسانی که صاحب حیوانات اهلی مثل سگ، اسب و گوسفند و … هستند حتما رفتارهای عجیبی را در آنها مشاهده کرده اند و گاهی رفتار آنها طوری می شود که انگار موجود و یا حضوری نامرئی را ناظر هستند و نسبت به آن واکنش نشان می دهند.

نمونه های تاریخی از نجات انسانها توسط حیوانات به کمک حواس اختری آنها موجود است برای مثال مورد نجات سربازان و غیرنظامیان روم باستان توسط غازها. درشب حمله، هوا بسیار تاریک و طوفانی بود و چشمان تربیت شده سربازان هم نمی توانست حضور دشمنان را تشخیص دهد. تا اینکه غازها با ایجاد سر و صدای شدید سربازان رومی را از حضور مردان غریبه مخفی شده آگاه کرد و روم یک بار دیگر نجات پیدا کرد.

شکارچیان حرفه ای حیوانات وحشی، بارها اعتراف کرده اند در حالی که با فاصله ای بسیار طولانی در میان بوته ها مخفی شده اند مواردی از رفتارهای عجیب و پرتنش را در میان حیوانات یک گله مشاهده کرده اند. اگرچه این حیوانات نمی توانند به طور مستقیم این شکارچیان را ببینند و یا بوی آنها را استشمام کنند (چون باد در خلاف جهت وزیده است) به یک باره لرزی را در بدن حیوانات به خصوص آنها که ماده و پیر بودند مشاهده کرده و این حیوانات با ایجاد صدا و هشدار، گله را از شکارچیان دور کرده است. این حالت در بین حیوانات وحشی و حیواناتی که قصد شکار آنها را دارند نیز مشاهده شده است آن هم در صورتی که هیچ دلیل قانع کننده ای برای خبردار شدن حیوانات طعمه وجود نداشته است برای مثال باد در خلاف جهت جانوران شکارچی وزیده و هیچ صدایی هم از آنها تولید نشده و پیکر خود آنها نیز در لا به لای بوته ها مخفی بوده است. برخی از انواع پرندگان نیز می توانند حضور کرم های به خصوصی را که چندین سانتی متر در خاک دفن هستند را احساس کرده و از آنها تغذیه کنند.

انسان های اولیه نیز به دلیل زندگی در محیطی غیر قابل پیش بینی که هر زمان احتمال حمله حیوانات وحشی و انسان های دیگر می شد تا حد زیادی از حواس اختری خود استفاده می کردند که البته به معنای متمدن تر بودن آنها نیست. اتفاقا برعکس. وقتی تمدن در بین انسانها شکل گرفت امنیت محیطی به قدری افزایش یافت که انسان نیاز کمتری به استفاده از این نیروهای درونی پیدا کرد. بنابراین بعد از چندین نسل، این توانایی ها در انسان پس رفت کرد و مغز و سیستم عصبی او به شیوه امروزی تغییر پیدا کرد. همچنین می توان گفت که مغز و سیستم عصبی توجه کمتر و کمتری به این پیام های شهودی کرد و دیگر به حدی رسید که این اطلاعات شهودی به سطح آگاهی نمی رسد و اعتماد انسان بیشتر بر قوه بینایی و شنوایی است. مثال این وضعیت حالتی است که گوش های شما صدای ماشین آلات و تیک تیک ساعت را می شنود ولی چون آنها را مهم قلمداد نمی کند دقت هوشیارانه ای به آنها نمی کنید و انگار وجود ندارند ولی ناخودآگاه شما آنها را به خوبی می شنود.

البته انسان ها هنوز هم بدون انجام تمرینات ماورایی می توانند متوجه اتفاقات خطرناک شوند. برای مثال وقتی موجودی منحوس و نامرئی در کنار آنها است و یا قرار است اتفاق بدی بیفتد انرژی آن توسط چاکرای شبکه خورشیدی و همچنین شکم دریافت شده و حس ناآرامی را در آن قسمت از بدن ایجاد می کند و پیام هشداری است برای ترک محیط و یا انجام اقدامی پیشگیرانه. این توانایی از اجداد اولیه ما به ارث رسیده است و هنوز کامل از بین نرفته است.

افرادی که تمرینات ماورایی انجام می دهند در واقع این قدرت های خفته اجدادی خود را مجددا بیدار می کنند. البته این توانایی دیگر نه برای محافظت در برابر حیوانات وحشی بلکه برای افزایش خودآگاهی، شناخت بهتر انسان های متخاصم و دوری از مکر آنها، افزایش هارمونی در زندگی و نزدیک شدن به منابع انرژی مثبت است. رمز بیداری این توانایی ها درست مانند تقویت یک توانایی فیزیکی مثل حرکات ورزشی و یا کارهای هنری است. ابتدا باید به این حسها بیشتر کرد و وجود آنها را تایید کرد. سپس به طور مداوم از آنها استفاده کرد و مرتبا به ندای درونی گوش داد.

پس برخی از کارهای ماورایی مانند تله پاتی و آگاهی از انرژی های اطراف و پیش بینی وقایع مخاطره انگیز نه تنها قدرتی مافوق بشری حساب نمی شود بلکه نوعی توانایی سطح پایین در حد حیوانات و انسان های اولیه است.

قدرت تله پاتی در بین حیوانات بسیار پیشرفته است. آنها به راحتی از افکار صاحبان خود و دیگر همنوعان خود آگاه می شوند. البته حیوانات اهلی این توانایی را در طول نسل ها به تدریج از دست داده اند ولی حیوانات وحشی همچنان قدرت تله پاتی را در سطح بالایی حفظ کرده اند. حیوانات البته به خاطر نداشتن ذهن پیشرفته قادر نیستند از افکار و نیات پیچیده انسان مطلع شوند ولی امواج احساسی انسان ها را به خوبی ادراک می کنند. کسانی که صاحب حیوانات خانگی همچون سگ و گربه هستند از این موضوع بیشتر آگاه هستند. پرندگان با هوشی مثل کلاغ خیلی راحت تر می توانند از نیت فردی که به آنها نزدیک شود خبردار شوند و واکنش بهتری داشته باشند ولی پرندگانی همچون مرغ که آنها را به عنوان احمق ترین پرنده می شناسیم با اینکه دارای قدرت تله پاتی هستند ولی نمی توانند تصمیم خوبی برای فرار بگیرند.

اما انسان های اولیه تا حد پیشرفته تری از احساسات و نقشه های انسانی دیگر باخبر می شدند و با اینکه روشی برای بیان آن به دلیل نبود زبان و گفتار نداشتند، بدون هیچ واسطه ای از احوالات درونی هم مطلع می شدند و به آن واکنش نشان می دادند. این توانایی ها در انسان امروزی به دلیل قدرت تکلم که راهی جایگزین برای تله پاتی است به مرور کمتر شده است ولی اگر کسی نسبت به بیداری توانایی تله پاتی در خود اقدام کند به دلیل افزایش قدرت منطق و پیچیدگی سطح افکار و احساسات قادر است مفاهیم عمیق تری را از ذهن دیگران بخواند. هر چند که انسان های عادی قدرت تله پاتی را تقریبا به فراموشی سپرده اند ولی همچنان در زندگی خود نمونه های هرچند کم رنگ تر تله پاتی را تجربه می کنند. اطلاعات همواره از ذهن دیگران به مغز ما فرستاده می شود ولی این تبادلات در سطح ناخودآگاه است و فهم آگاهانه آنها بدون تمرین سخت است.

البته تله پاتی دو نوع است. یکی مربوط به دریافت اطلاعات ذهنی دیگران به واسطه حواس فیزیکی (چیزی که در اجداد نخستی ما دیده می شد) و دیگری تله پاتی به کمک حواس اختری است که درباره تفاوت این دو نیاز به ایجاد پستی جداگانه است. در آزمایشات علمی مربوط به تله پاتی ممکن است عده ای نتایج درخشانی به دست آورند ولی وقتی دومرتبه تحت آن شرایط قرار گیرند نتایج بسیاری بدی رقم زنند. به همین دلیل است که ادعا می شود تله پاتی حالتی غیرارادی و اتفاقی دارد و چیزی نیست که به اجبار ایجاد شود ولی حقیقت این است که این افراد در ابتدا از تله پاتی به کمک قوای اختری استفاده کرده بودند و توانسته بودند برای لحظاتی به آن وضعیت سوییچ کنند و اطلاعات خوبی به دست آورند. ولی برای دفعات بعد موفق به بیداری حواس اختری نشده و کاملا بر تله پاتی نوع فیزیکی متکی بودند و به همین دلیل نتایج درخشانی به دست نیاورده اند.