روش خودکاوی در خلسه

یکی از روش هایی که برای پرسیدن سوالات اساسی از خود می توان استفاده کرد و با آن سعی در فهمیدن دلایل ریشه ای انگیزه ها و کارها داشت روش خودکاوی در خلسه است که می توان آن را به صورت های مختلفی اجرا کرد.

شاید برای همه سخت باشد که بتوانند با خودهیپنوتیزم به اعماق بالای خلسه فرو روند و سوالات اساسی از ناخودآگاه بپرسند و جواب های سرراست بگیرند. بنابراین روشی که معرفی می شود تقریبا برای همه افراد قابل اجرا بوده و نیاز به انجام تمرین خاصی نیست.

با این کار می توانید پرده از بسیاری از دلایل ریشه ای رفتارهای قدیمی و برخی تمایلاتی که خودتان هم نمی دانید چرا در شما وجود دارد بردارید. برای مثال اگر شما به شغل خاصی علاقه دارید ولی اصلا نمی فهمید که چرا آن را دوست دارید و یا حتی چگونه به آن برسید می توانید از این روش استفاده کنید تا جواب را مستقیما از ضمیر ناخودآگاه خود دریافت کنید زیرا این بخش از ذهن شما تمامی اطلاعات مربوط به زندگی شما را از بدو تولد در خود ذخیره کرده و می تواند به خودشناسی شما کمک زیادی کند. از انواع سوالات دیگری که می توانید بپرسید می شود به موارد زیر اشاره کرد:

–    هدف من در زندگی چیست؟

–    چرا فلان کار را انجام می دهم یا نمی دهم؟
–    آیا واقعا به فلان چیز علاقه دارم؟
–    آیا فلان چیز مرا خوشحال می کند؟
–    کدام کار را دنبال کنم بهتر است؟

هر چند که توصیه می شود سوالاتی بپرسید که می دانید ضمیر ناخودآگاه شما از آن اطلاع دارد ولی اگر قدرت ماورایی و شهودی خوبی دارید می توانید برای پرسیدن اطلاعات غیبی نیز از آن استفاده کنید.

روش کار:

شب هنگام که به خواب می روید ابتدا اجازه دهید ذهنتان به مرحله خواب دیدن نزدیک شود.

چگونه متوجه شویم که الان قرار است بخوابیم؟ چون ما گاهی فکر می کنیم بیداریم ولی بدون آنکه متوجه شویم در چند ثانیه هوشیاری ما محو می شود و به خواب می رویم.

بنابراین به یک نشانه توجه کنید. همان طور که لحظه به لحظه هوشیاری شما کمتر می شود و افکار شما دیگر دست خودتان نیست و صحنه های تصادفی سریعی درجلوی چشمانتان ظاهر می شود (لازم نیست حتما واضح باشند) یعنی خلسه شما کم کم عمیق تر شده و به خواب دیدن نزدیک می شوید. در این لحظه اجازه ندهید منفعل باشید چون احتمالا فورا خوابتان می برد. بنابراین با سختی دادن به جسم خود کاری کنید که نه خیلی احساس راحتی کنید و به خواب بروید و نه این حالت از خلسه طبیعی را از دست بدهید. برای مثال یکی از انگشتان خود را صاف کرده و یا دستتان را کمی بالا بیاورید. در این وضعیت شما دیگر به راحتی به خواب نمی روید و می توانید مدت بیشتری در خلسه بمانید و با حفظ آرامش، خلسه خود را عمیق تر کنید. حالا قبل از آنکه هوشیاری شما رو به محوی برود به پرسشی که می خواهید جواب آن را بدانید فکر کنید و آن را چند بار در ذهن خود تکرار کنید.

احتمالا تصاویر تصادفی که در ذهن شما می آیند مربوط به پرسش شما می شود و معنادارتر می شوند. یا ممکن است ندای درونی را حس کنید و اطلاعاتی به سطح هوشیاری شما برسد که قبلا از آن بی خبر بوده اید و خودتان از وجود یک هوش جدید در ذهنتان تعجب کنید. ممکن است احساسات و عواطف جدیدی در وجود شما پدید بیایند و دیدی تازه به جواب پرسش خود پیدا کنید. اگر جواب مورد نظر به ذهنتان آمد ترجیحا از خواب بلند شوید و آن را یادداشت کنید چون ممکن است بعد از بیدار شدن آن را فراموش کنید ولی در مراحل پیشرفته می توانید آن را به حافظه بسپارید و روز بعد به تحلیل آن بپردازید.