رفع تنفر شدید از دیگران

انسان ها گاهی با وجود آنکه بر ایجاد احساس عشق و افزایش ارتعاشات به کمک فرستادن انرژی مثبت و تلاش برای خیرخواهی محض تلاش می کنند ممکن است انسان هایی را در سر راه زندگی خود ملاقات کنند که از آنها متنفر باشند. شاید این احساس تنفر باعث عذاب وجدان آنها شده و تصور کنند که هنوز دیدگاه آنها متعالی نشده و سر چیزهای بیهوده، نفرت و کینه شدیدی از سایرین به دل می گیرند. البته گاهی شاید این حس نفرت واقعی نبوده و پشت آن محبت و دوست داشتن باشد ولی به هر حال چیزی که توسط آگاهی دریافت می شود همان حس نفرت از برخی اشخاص است.

هر چه قدر بیشتر به این نفرت درونی توجه شود رشد پیدا کرده و سطح ارتعاشات انسان را پایین می آورد و عذاب روحی زیادی را ایجاد می کند. احساس نفرت اصلا حس خوش آیندی نیست و گاهی افراد مبتلا به آن با وجود تلاش برای خلاصی از چنین حسی، چندان موفق نمی شوند.

راه های رفع نفرت از دیگران

۱- تایید صادقانه حس نفرت درونی

قبل از آنکه بتوانید نفرت را از دل خود خارج کنید ابتدا باید وجود آن را در خود تایید کنید. معمولا افراد از وجود چنین حسی در خود طفره می روند و آن را به نداشتن علاقه نسبت به دیگران و یا متفاوت بودن سلیقه شخصی با آنها نسبت می دهند ولی این نوع طفره رفتن ها کمکی نمی کند. صادقانه با خود تکرار کنید که بله من از فلانی متنفر هستم و این تنفر در قلب من ریشه دوانده است و آن را حس می کنم ولی به دنبال راهی هستم که آن را درمان کنم.

۲- دور کردن انرژی سیاه نفرت

در مرحله بعد، نفرت را به شکل انرژی سیاهی که وجود شما را فرا گرفته تصور کنید. سپس آن را در یک نقطه جمع کرده و کم کم به سمت پایین بدن و در نهایت به زمین انتقال دهید تا جذب آن شده و از بدن شما خارج شود. با این کار حس راحتی اولیه به دست می آید ولی این کافی نیست چون هنوز افکار شما تغییر نکرده است.

۳- بررسی افکار

می توانید در این مرحله از نوشتن کمک بگیرید و یا با خود به طور شفاهی صحبت کنید. دلایل نفرت خود از فلان شخص را بازگو کنید. هر حسی که دارید را بدون هیچ سانسوری بیان کنید و یا بنویسید. اجازه دهید تخلیه شوید. طرف را نفرین نکنید بلکه دلیل ریشه ای نفرت خود را پیدا کنید. آیا شخصی که از او متنفر هستید در لحظات سخت شما را فراموش کرده؟ آیا از پشت به شما خنجر زده؟ آیا شما را دوست ندارد؟ آیا او را خطری برای منافع خود می بینید؟ این نوع پرسش ها را متناسب با وضعیت خود طراحی کرده و سعی کنید به آنها پاسخ دهید. در انتها ببینید راه کار عملی برای مقابله با طرف چیست؟ آیا این مشکل با صحبت حل می شود؟ آیا اصلا کاری از دست شما برمی آید که وضعیت را تغییر دهید؟

این مرحله را تا جایی ادامه دهید که به پوچ بودن نفرت خود پی ببرید و نوعی بی خیالی به شما دست بدهد و در عوض، راه کارهای سازنده تری را پیدا کنید.

۴- بالغ شوید!

گاهی اوقات دلیل نفرت ما از دیگران این است که آنها نظرات متفاوتی با ما دارند و این می تواند به خانواده، فرهنگ، مذهب و جایی که در آن تربیت شده اند بازگردد. لازم است به حدی از بلوغ فکری برسید که بدانید هر کس اجازه دارد نظرات شخصی خود را داشته باشد و ممکن است نظرات شما برای او احمقانه و پوچ به نظر برسد. بنابراین تفاوت ها را قبول کنید و سعی کنید از در دیگری با آنها کنار بیایید چون نفرت ورزیدن هیچ مشکلی را حل نمی کند و روی روابط اجتماعی شما تاثیرات منفی بسیاری می گذارد و از طرفی هم به سلامت ذهنی و جسمی شما آسیب می زند.

۵- افزایش مسئولیت پذیری

گاهی به دلیل اعتماد به نفس کم و عدم مسئولیت پذیری ممکن است به راحتی خطاها و کاستی های خود را گردن دیگران بیاندازیم و از آنها متنفر شویم. برای مثال وقتی یک دانش آموز، درسی را درست متوجه نمی شود از معلم خود متنفر می شود در حالی که این وظیفه دانش آموز است که در درس خواندن کوشا باشد و حواس خود را کاملا به حرف های معلم بدهد و اگر مشکلی داشت سوال کند. حالت دیگر وقتی است که یک نفر با خواسته خود تن به رابطه غیراخلاقی با دیگری می دهد و بعد از چند مدت از او کینه شدید به دل می گیرد که چرا به او تجاوز شده است! بحث تجاوز کاملا جدا است ولی موردی که بیان شد یک ارتباط خودخواسته بوده است و تمامی مسئولیت بر گردن خود کسی که این رابطه را با کمال میل پذیرفته است و چون چیزی از آب درنیامده که انتظار داشته است بنابراین خود را قربانی می داند و از شخص مقابل متنفر می شود. اگر کاری اشتباه بوده است می توان آن را به طور معقولانه جبران کرد ولی با فرار از مسئولیت کاری که انجام شده چیزی درست نمی شود.

۶- رفع تنهایی شدید

برخی افراد به دلیل تنهایی شدید و عدم رابطه با افراد دیگر، سعی می کنند به هر نحوی خود را درگیر دیگران کنند حتی اگر شده با ایجاد نفرت و دعوای ساختگی تا حس کنند به گروهی تعلق دارند. این افراد باید ارزش خود را بیشتر بدانند و سعی در جذب کسانی کنند که پر از محبت و دوستی هستند.

۷- رفع احساس عدم امن بودن

در موقعیت های رقابتی مثل شغلی که قرار است فقط به یک نفر داده شود و یا به یک نفر پاداش بیشتر داده شود و یا در حالاتی مثل ازدواج و مثلث های عشقی، نفرت هایی شکل می گیرد که واقعا به خود طرف مقابل ربط ندارد و به خاطر این است که شخص احساس عدم امنیت و ناکافی بودن کرده و رقیب خود را برتر می بیند. به همین دلیل از او متنفر می شود چون او را دشمن منافع خود می بیند. تقویت حس خودارزشی و تلاش در حد کافی می تواند به شخص کمک کند تا به عوامل بیرونی توجه نکند و فقط بر کار خود تمرکز کرده و اگر نتیجه ای حاصل نشد خیلی راحت آن موضوع را رها کند و یا راه حلی سازنده تر و بدون نفرت پیشگی انتخاب کند.

۸- شناخت مرزهای خود

برخی از افراد اعتقاد دارند که یا باید دوست صمیمی دیگران باشند و یا دشمن همدیگر. ابتدا لازم است درک کنید که گاهی نیازی نیست حتما ارتباط درونی شدیدی بین شما و دیگران باشد. حتی اگر آنها بدون هیچ دلیلی از شما متنفر باشند این موضوع به شما ربطی ندارد و مشکل خود آنها است. قرار نیست حتما از کسی خوشمان بیاید که با او تعاملات اجتماعی داشته باشیم. ممکن است در محل کار، ورزشگاه، دانشگاه، مدرسه و … افراد زیادی در کنار شما وجود داشته باشند که مجبور باشید با آنها تعامل کنید. حس ایده آل این است که همه را به عنوان انسان و هم نوع دوست داشته باشید و احترام بگذارید. اگر آنها جواب خوبی های شما را ندادند قبل از آنکه از آنها متنفر شوید از خود بپرسید که آنها مگر مجبور هستند شما را دوست داشته باشند؟ آنها می توانند هزاران حس متفاوت نسبت به شما داشته باشند که به خودشان مربوط است. شما مسئول دستکاری ذهن و عواطف دیگران نیستید. نیازی هم به تایید و محبت کسی ندارید و مهم این است که شما در مورد خود چه فکری می کنید.