قالب وردپرس قالب وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس آموزش وردپرس
سایه یونگ
نظریه سایه یونگ و نارسیستها
تیر ۹, ۱۳۹۸
تجربه ماورا
تجربه ماورا – ریتالین (نوشته کامران)
تیر ۹, ۱۳۹۸

تجربه ماورا (حمله شیاطین) – ترجمه شده

حمله شیاطین

حمله شیاطین

تجربه ماورا (حمله شیاطین) – ترجمه شده

من در یک خانواده مسیحی کاتولیک بزرگ شدم. همیشه مراسم عبادی خود را به جای می آوردم و رابطه خوبی با مقدسات داشتم.

در دانشگاه در رشته حسابداری قبول شدم و چند ترم با نتایج درخشان را پشت سر گذاشتم. در تعطیلات مشغول خواندن کتاب های مختلف شدم که یکی از آنها در مورد جادوگری بود. در داخل آن طلسم های زیادی برای حتی کوچکترین کار مثل ایجاد کابوس در دیگران وجود داشت. به خاطر اعتقادات مذهبی ام دوست نداشتم کارهای سیاه این کتاب من را به خود جذب کند ولی کسی را دوست داشتم که هیچ علاقه ای به من نداشت و فرد دیگری را ترجیح می داد. می خواستم هر طور شده به عشق خود برسم و رقیبم را با جادو هم که شده از میان بردارم.

بنابراین جرات آلوده کردن دستانم را با طلسم های آن کتاب پیدا کردم. مدت ها طلسم جدایی را برای خراب کردن رابطه آن دو انجام می دادم ولی هیچ تاثیری نداشت. آنها همچنان با عشق در کنار هم در دانشگاه قدم می زدند و حتی روابط آنها بهتر هم شده بود.

به خودم آمدم و گفتم اصلا من چرا باید به چنین خرافاتی عقیده داشته باشم؟ کتاب را دور انداختم. یک شب صداهایی از پذیرایی خانه می آمد. وقتی به آنجا رفتم دیدم صندلی ها به هم ریخته. برای اینکه کسی نترسد چیزی نگفتم و بی سر و صدا صندلی ها را مرتب کردم.

وقتی به تخت خوابم برگشتم که بخوابم صدایی آزار دهنده گفت کارت را ادامه بده. این صدا نفرت انگیزترین صدایی بود که تا به حال شنیده بودم. من مطمئن بودم شیطان با پای خود به پیش من آمده.

همچنین بخوانید:   تجربه ماورا – بیمارستان قدیمی تسخیر شده (ترجمه شده)

عذاب وجدان من را رها نمی کرد. به انجیل پناه بردم و از خدا خواستم که من را ببخشد و همه چیز را سر جای خود برگرداند.

اما کابوس ها دست بردار نبودند. هر روز بیشتر وسایل خانه به هم می ریختند. مراجعه من به کلیسا بیشتر شد و با راهنمایی های لازم توانستم طلسمی که استفاده کرده بودم را خنثی کنم. دیگر خبری از صدا یا حرکات مشکوک و آزار دهنده در خانه نبود و همه چیز به حالت نرمال برگشته بود.

از آن به بعد سعی کردم رابطه خودم با معنویات را زیاد کنم. من توانستم به عشق الهی برسم که قابل مقایسه با عشق زمینی نبود. چند مدت بعد هم دیدم پسری که او را دوست داشتم به کار پخش ماریجوانا و مواد دیگر مشغول است و هر بار یک دختر را اغفال می کند. خوشحال بودم که در دام او نیفتاده بودم و خدا نگذاشت حتی با وجود طلسم به او نزدیک شوم.

 

 

مقالات مرتبط

همچنین بخوانید:   تجربه ماورایی - اشتباهات من در شروع فال گیری (ترجمه شده)
سید عرفان موسوی
سید عرفان موسوی
مترجم تجارب و داستان های ماورایی خارجی
اشتراک
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
قدیمی ترین
جدیدترین
Inline Feedbacks
View all comments
Mohammad reza
مهمان
Mohammad reza
4 سال قبل

وقتی کسی طلسمی می نویسد باید خودش هم در قبال ان کار هایی برای شیاطین انجام دهد . کلا افراد کم تجربه و بدون دانش از طلسمات نباید خودشان و دیگران را وارد همچین کار هایی کنند

رفتن به نوار ابزار