سلام با تشکر از اینکه تجربه منو میخونید
نصفه شب بود که بختک (فلج خواب) منو گرفته بود و لرزش شدیدی رو تو بدنم حس میکردم ولی هیچ صدای گوشخراشی نبود
تا اینکه اون لرزش شدید بعد دو سه ثانیه خاموش شد و بدنم خیلی سبک شد و حس شناور شدن داشتم
بعد ازینکه این حس هم رفت گفتم که بهتره بلند شم اما از طرفی میترسیدم که یه وقت بدنی که تکون میدم بدن فیزیکیم باشه،اما بهرحال با چشمای بسته بلند شدم و امیدوار بودم که با روح یا همون کالبد اختریم بلند بشم
بعد ازینکه بلند شدم کمی راه رفتم و چشامو باز کردم
و در اتاقو دیدم ( انگار که با عینک شکسته داشتم میدیدم)نمیدونستم برون فکنی کردم یا این یه رویای شفافه
بعد برگشتم و کف دستامو بهم ساییدم و انگار اون عینکه شکسته از جلو روم ور داشته شده بود چون این ور و اونور رو واضح میدیدم
برگشتم سمت رخت خوابم اما بدنمو ندیدم
و همه چی تغییر کرده بود و بعضی از وسایل از جمله قاب عکسها ناپدید شده بودن
هر چند لحظه هم سریع کف دستامو بهم دیگه
تا بیدار نشم
تا اینکه همه جا تاریک شد و برای چند لحظه خودم رو از بیرون دیدم(از پشت)
دیدم که یه نوری دور و ورم بودم مثل یه هاله ی سفید
بعد بدون اینکه بفهمم رفتم تو بدنم و رفتم سمت اتاق
یه دختر که از من بزرگتر بود رو دیدم که سرمیز نشسته بود و داشت درس میخوند
رفتم سمتش اونم خیلی بد نگام میکرد و انگار باهام دعوا داشت و دقیق یادم نمیاد چیا میگفت ولی انگار داشت بهم فحش میداد
دوباره رفتم سمتش گرفتمش و انگار آروم شد
و بعد بدون اینکه بفهمم سریع بیدار شدم
یعنی حتی چشام آروم آروم خودش بسته نشد و برعکس بقیه رویاهای شفافی که دیدم قبل ازینکه حس خواب آلودگی بهم دست بده سریع بیدار شدم
_______________________:(
بعد ازینکه بیدار شدم فهمیدم که در حین رویا یا برون فکنی هوشیاری زیاد نداشتم یعنی میگفتم چرا دوباره کف دستامو بهم نمالیدم و کار هایی که میخواستمو انجام ندادم(مثل پرواز)
نمیدونم ولی فکر میکردم که اگه خیلی زیاد هوشیار بشم ممکنه بیدار شم
در آخر نفهمیدم برون فکنی بود یا رویای شفاف چون اولش احساس لرزش و شناور شدن و سبک شدن و بلند شدن خیلی شبیه برون فکنی بود ولی وقتی چشامو باز کردم دنیایی که دیدم خیلی عجیب بود و خبری از جن و موجودات غیر ارگانیک هم نبود بخصوص اون سایه چشم قرمز
راستی من این سایه چشم قرمز رو در یکی از خوابهام دیده بودم
اینجوری بود که تو خواب(البته نمیدونستم خوابه)داشتم تلویزیون میدیدم که اون سایه از اتاق اومد بیرون و همینکه متوجه اون شدم بدنم فلج شد و لرزش گرفت(مثل فلج خواب)البته چشام باز بود و میدیدم که بدون توجه به من داشت به سمت در خروجی میرفت(البته خیلی سریع رد نشد و با اینکه پاهاش رو زمین بود عین روح آروم رفت) و بعد از شدت لرزش چشام بسته شد و بیدار شدم،این یکی هم مثل تجربه قبلیم که گفتم خیلی برام جالب بود ولی جدیداً خوابای بی معنی زیاد میبینم
و یه سوال:آیا اوّلِ شب(قبل ازینکه بخوابیم) هم میشه برون فکنی کرد یا رویای شفاف دید
و یه سوال مهم: وقتی بختک یا همون فلج خواب گرفتیم
چطوری برون فکنی کنیم یا رویای شفاف ببینیم
چون معمولا وقتی طرفای ساعت ۳ و نیم تمرین برون فکنی مثل بی حرکت نگه داشتن بدن و تمرکز روی نفس کشیدن رو انجام میدیم و نصفه کاره ولش میکنیم(چون انگار جواب نمیداد و از طرفی طرفای صبح بود و بدنمون به خواب نیاز نداشت )بعد ازینکه نصفه کاره ولش میکنیم وسعی میکنیم بخوابیم باعث میشه فلج خواب بگیریم میدونم چرا چون بدنمون حسابی ریلکس شده،
وقتیم که فلج خواب میگیرم صدای گوشخراش میشنوم و لرزش بدنم هی شدید و کم میشه
ولی نمیدونم چطوری ازین حالت برای برون فکنی یا رویای شفاف استفاده کنم
چاکراهای بدنم هم به اندازه کافی باز هستند
پس لطفا به این دو سوال بالام جواب بدین
درود گویا تجربه شما ترکیبی از پرواز روح و رویابینی بوده چون اولش علائم برون فکنی رو داشتید ولی بعد با صحنه های غیرواقعی مثل عوض شدن جای اجسام مواجه شدید. برای افراد، این درجه از ترکیب حالت برون فکنی و رویابینی می تونه متفاوت باشه. هر چه قدر کمتر ذهن رویابین فعال بشه تجربه شما واقعی تر و به برون فکنی نزدیک تره. به طور کلی سه نوع آگاهی توی پرواز روح ممکنه فعال بشه. یکی آگاهی که داخل بدن فیزیکی می مونه. دومی همون آگاهی منتقل شده به کالبد اختری و سومی هم آگاهی مربوط به ذهن رویابین.… بیشتر »