تجربه ماورا – انگشتر ساده و زیبای من (نوشته مهدی)

بسم الله النور
سلام خدمت همه
مهدی . ن
کهنه سرای همیشگی بازم اومدم خدمتتون
بنده حقیرِ فقیر انگشتری دارم که مامانم از مشهد برام خریده و خیلی دوسش دارم ( انگشتر رو) این انگشتر بدون موکل و این جور چیزاس فقط دادم روش نوشتن یا ابوالفضل ( اربابی که همه ترک ها خودشون رو نوکر و برده او آقا میدونن) حتی تو خواب هم این انگشتر رو از خودم دور نمیکنم حتی تو خواب هم دستمه و وقای دستمه اصلا کار گناهی انجام نمیدم ( شاید توی ذهنم به کار گناهی فکر کنم ولی حتی اگر شرایطش باشه و حتی اگر برای بار هزارم هم در توان من باشه، اون کار رو انجام نمیدم ) و اکثرا دائم الوضو هستم ( به غیر از زمانی که از خواب بیدار شدم یا به سرویس بهداشتی مراجعت کرده ام) هیچوقت هم قسم دروغ نخورده بودم وقتی اون انگشتر دستم بود حتی اگه به زمین و زمان هم قسم میخوردم به اون انگشتر قسم نمیخوردم زیاد قیمتی نداره و رفتم قیمت کنم گفتن این انگشتر رو از تو بر میداریم ۴۰ تومن یا نهایت ۵۰ تومن ( حالا اونم آشنا بود ) ولی یک بار قسم دروغ خوردم
مادرم ازم پرسید که چی خریدی از مغازه منم که سیگار و چنتا خرت و پرت دیگه خریده بودم گفتم فقط الکل واسه ضدعفونی کردن و مادر گرامی اینجانب که تا فیها حالتون آدم رو در نیاره ول کن نیس گفت راست میگی؟ منم گفتم بزار خیالش رو راحت کنم گفتم به ابوالفضل راس میگم و بعدش خیلی پشیمون شدم و با وجود این که ۳۰ مرتبه استغفرالله گفتم تا دو سه روز انگشتر توی انگشتم چرخ میخورد سمت چپ که این یکم بده ( اگه موکل دار باشه و خود به خود بره سمت چپ یعنی یا موکل خودش رو آزاد کرده و رفته یا دنبال راهی هست خودش رو آزاد کنه. البته اگه خود به خود بچرخه .و در هر حالتی اگر سمت راست بچرخه، چه شما بچرخونی چه خودش بره سمت راست خوشاینده) قشنگ داشتم احساس میکردم که تا دو سه روز حضرت منو جواب کردن و نمیتونم توکل کنم به ایشون تا اینکه سر نمازم سلام مخصوص کردم به حضرت مولی الموحدین سیف الله العظم علی مرتضی (ع) و اون انگشتر دیگه برنگشت چون با همون دست ، دست به سینه بودم . اینم بگم که انگشتر اندازه دستم بود و حتی موقع انبساط یا انقباض در اون حد چرخش نداشت که من متعجب یا متحیر بش.