من از وقتی که ۱۰ سالم بود،شروع به مطالعه روی اینجور چیز ها کردم. به صورت خیلی اتفاقی،دستم اومد روی یکی از گزینه های پیشنهادی گوگل و با دنیای چاکرا اشنا شدم.
یادم میاد که یه روز داشتم تمرین کوتاه ایروکینزی رو که از توی یوتیوب پیدا کردم انجام میدادم(که فقط میتونست شدت باد رو کم و زیاد کنه) و بعد رفتم خوابیدم.
یادمه روی تخت دراز کشیده بودم و به سایه ی کم رنگی که از نور ناچیز بیرون قدرت میگرفت نگاه میکردم(سایه ی جامدادی قدیمیم بود)و با خودم فکر کردم چه خوب میشد اگه میتونستم از این فاصله جامدادیم رو بندازم زمین(اون موقع ها هنوز نمیدونستم تله کینزی چیه)
یه مدت به سایه نگاه کردم که یهو جامدادی افتاد روی زمین. نفسم رو حبس کردم و رفتم زیر پتو. نفس های عمیق میکشیدم و بسم الله میگفتم. راستش من از هفت سالگی میتونستم ارواح رو ببینم یا حسشون کنم. قبلا نشانه های زیادی از جن ها دیده بودم و هروقت برای رهایی از دستشون بسم الله میگفتم احساس میکردم دقیقا کدوم طرفن.
اینبار که بسم الله گفتم،دقیقا فهمیدم کجا بودن،همون احساس اشنا رو درون خودم حس کردم. بنابر این از زیر پتو اومدم بیرون و با عجله چراغ رو روشن کردم. بعد به اطراف نگاه کردم و نشستم روی تختم…
اونجا بود که چشمم افتاد به دستام. دورشون یه حالت سیاهر نگی دیده میشد. اونارو گرفتم جلوی نور. ولی انگار واقعی بودن.
در یک ثانیه،از نوری که از توی چراغم میومد متنفر شدم،انگار داشت منو میسوزوند…
سرم رو پایین اوردم و ناله کردم و توی دل به خودم فحش دادم که چرا باید چراغ رو روشن میکردم؟ و ناگهان نور اتاق به شدت کم شد.
اون شب،با نور کم،به راحتی خوابیدم و خواب دیدم در تاریکی مطلق در حال چرخشم.
صبح روز بعد اثری از نیروها نبود.
خودم نفهمیدم دلیلش چی بود و شاید هیچوقت نفهمم.
هرکس که اطلاعی درباره ی اینجور چیز ها داره خوشحال میشم زیر همین تجربه نظرش رو بگه.
یا کار جن بوده یا قدرت چاکرای دستت
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوست عزیزمون این ها باز شدن یک دفعه یا استفاده ناخودآگاه از انرژی به نام امبرا کینزی هست و بسیار جالبه که این انرژی را کنترل انرژی تاریک و یا برخی کنترل سایه ها می نامند.
حالا با تمرین بر روی کنترل بر روی تمام چاکرا ها پس از پاکسازی و فعال سازی آن ها می توانید بر روی کینزی مورد نظر تمرین کنید اگر مایل بودید می توانم یاد بدهم
با تشکر
محمد