تجربه ماورایی – دود سیاه (نوشته مجید)

چند وقت پیش در مورد رفتن به خلسه با نگه داشتن دست در بالا برای اینکه خوابمون نگیره خونده بودم. می خواستم وارد خلسه عمیق بشم تا چیزهای عجیب ببینم چون عاشق توهمات تصویری هستم.

موقعی که می خواستم بخوابم دست چپمو آوردم بالا. تا نیم ساعت بین خواب و بیداری بودم. همش به عشقم فکر می کردم شاید اونو می دیدم. خیلی خوابم میومد ولی مقاومت کردم. وقتی احساس می کردم واقعا داره خوابم میبره دستمو بالاتر می بردم. چند بار احساس سبکی کردم. بیشتر از اینکه توهم تصویری داشته باشم توهم شنیداری داشتم. مثلا صدای مادرمو می شنیدم که بهم جملاتی رو می گفت. صداش طوری بود که می دونستم داخل ذهنمه ولی بلند بلند بود. به قول شیرفرهاد برره انگار که بلند بلند فکر می کردم.

یک مرتبه یه دود سیاه دنباله دار با حرکت سریع از بالای سرم رد شد. به جای اینکه بترسم خوشحال شدم چون بلاخره تونسته بودم توهم تصویری داشته باشم. اگرم جن بوده که مهم نیست چون اومد و رفت. قبلا عکس دود سیاه و ارتباطش با جن رو زیاد دیده بودم ولی اولین بار بود که خودم به صورت مستقیم اون دود سریع رو می دیدم.

نمی دونم کی خوابم برد ولی ساعتمو برای چهار ساعت بعدشم کوک کرده بودم ولی اصلا نتونستم بیشتر از پنج دقیقه بیدار بمونم و متوجه هم نشدم کی دستم افتاده و خوابم برده. همون شب قبل از خواب بهتر بود.

خواب های عجیبی هم دیدم. خواب هایی که بهم هشدارهایی داده شد. توی دفترچه نوشتم چی دیدم ولی الان خوب یادم نیست ولی خواب جالبی بود. آخرشم عشقمو ندیدم. دوست دارم جوری توهم تصویری بزنم که عشقم قشنگ جلوم واضح بایسته و نگام کنه. البته فکر نکنم اگه به اون مرحله هم برسم عشقی ببینم و احتمالا همون دود سیاه میشه یه جن گردن کلفت که من میشم عشقش. خدا اون روز رو نیاره.