سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان امیدوارم هرجا که هستین خوب و سلامت باشین… من از بچگی تقریبا ۱۱ سالگی علاقه زیادی به متافیزیک جن داشتم انقد زیاد ک واردش شدم تا سن ۱۴ مطالعه میکردم در این زمینه تا شبی همزادمو تو خواب دیدم ک از من کمک میخواست خوابام شروع شد از جن بگیری تا موجودات دیگ به خوابم میومدن اخلاقم افکارم خیلی تغییر کرده
بود میگفتن عضوی از مایی میترسیدم چون بعضیاشون بدجوری حمله میکردن . خواستگاریام بهم میخوردن تو خواب میدیدم شب خواستگارمو. کتک میزنن و روز بعد همه چی بهم میخورد .تا جای پیشرفتم ک آینده میدیدم تغییر رنگ چشم کلا عالی بودممیتونستم انجامش بدم ولی متاسفانه دیگ خسته شدم نمیدونستم ازم چی میخوان سعی کردم از خودم دورشون کنم به دین نزدیک شدم قرآن حفظ میکردم ولی بازم به خوابم میومدن ..نمیدونم قضیه چیه ولی کاش واردش نمیشدم یا واردم نمیکردن ….
نویسنده: الیسا
جون به لب شدم…لطططططفا بازم بنویس
بازم بنویس از تجربه هات☺