خودشناسی و خودکاوی درون برای پیشرفت در زمینه های مادی و معنوی بسیار مهم بوده و متاسفانه ممکن است این راه توسط نگرش های منفی و تفکرات اشتباه در مورد خود به مسیری اشتباه وارد شود و پیشرفت روحی ما را کند و حتی متوقف گرداند.
– دور شدن از حقیقت
ممکن است خواندن داستانهای مربوط به افراد موفق و بزرگنمایی اهداف باعث شود که شرایط واقعی خود را فراموش کنیم و از خود انتظارات دور از واقعیت و ناشدنی داشته باشیم که نتیجه ای جز سرخوردگی و یاس ندارد. ابتدا حقیقت را بشناسید و خودتان را در شرایط فعلی بررسی کنید و نقاط قوت و ضعف خود را به طور واقع گرایانه بدانید. از اینکه نمی توانید یک شبه به فلان فرد موفق تبدیل شوید خودتان را ملامت نکنید.
– قضاوت بیش از حد
درست است که در خودشناسی و بررسی ویژگی های مثبت و منفی درونی باید دقیق عمل کرد ولی این کار نباید به قیمت قضاوت خود و سخت گیری نسبت به تک تک اعمال ختم شود. شناخت ما باید در جهت اصلاح باشد و نه سرکوفت و قضاوت خود. همه ما دارای معایب زیادی هستیم و اگر بخواهیم خودمان را برای هر کدام سرزنش کنیم ممکن است پس از مدتی به خاطر رنج رو به شدن با حقایق تلخ، خودشناسی را کاملا کنار بگذاریم.
– مقایسه خود با دیگران
هر کس برای یادگیری مسائل معنوی مربوط با خود به دنیا آمده و راهی که طی می کند ممکن است متفاوت با بقیه باشد. پس شاید در برخی جاها موفق تر از شما عمل کند و صفتهای روحی مثبت خاصی در او شکل گرفته باشد که شما فاقد آن باشید و برعکس. شاید هم هنوز زمان تکامل شما فرا نرسیده و درس های زیادی را باید در زندگی پشت سر بگذارید تا صفات عالی کسب کنید و از برخی صفات بد دوری کنید. مهم تلاش و مراقبه بر اعمال و کیفیت های نفستان می باشد. از تغییرات و بهبودی ها در نفستان آگاه باشید و به میزان پیشرفتتان توجه کنید.
– سرکوب افکار منفی
هیچ کس دوست ندارد بداند هنوز پس از سالها تلاش برای رفع یک عیب، هنوز آن عیب را دارا است. رنج دانستن این موضوع می تواند باعث ایجاد انکار در ما شود. مثلا فردی را در نظر بگیرید که چندین سال روی از بین بردن صفت خساست تلاش کرده و مجددا می خواهد خود را ارزیابی کند تا ببیند آیا از این صفت بد مبرا شده یا خیر. شاید نتواند قبول کند که چندان فرقی با چند سال پیش خود نکرده زیرا هر بار از مواجه شدن با دلایل ریشه ای آن فرار می کند. او پی بردن به گناهکار بودن را مساوی گناه کردن و پی بردن به داشتن صفت بد را مساوی بد بودن می داند ولی این چاره کار نیست. انسان سالم به راحتی می تواند به اشتباهات و نقص های خود اعتراف کند و تا وقتی به آنها اعتراف نکند یعنی آنها را نشناخته و در نتیجه خودش را نمی شناسد چون موجودیت او تا حد زیادی تابع صفاتی است که کسب کرده.
بنابراین با خود صادق باشید و اگر صفت منفی ای در وجود شما است نه تنها وجود آن را با شهامت تصدیق کنید بلکه به شناخت دلایل عمقی آن بپردازید. مثلا برای همان صفت خساست ببینید چرا بیش از حد در خرج کردن محتاط هستید؟ آیا درآمد کافی ندارید و از فقر می ترسید؟ آیا خریدن فلان جنس را بی اهمیت می دانید؟ آیا خودتان را لایق پول خرج کردن نمی بینید؟ پس قرار است این پولها چه سرنوشتی پیدا کنند؟ و ….
اگر نمی توانید علت ریشه ای برخی از مشکلات و صفات منفی درونی را پیدا کنید می توانید با یک مشاور متبحر صحبت کنید و از او راهنمایی بخواهید. شاید انواع اختلالات روانی نفهته ای را هم در شما کشف کند و پرده از ابعاد مخفی جدیدی از شما بردارد و به خودکاوی بهتر شما کمک کند. همچنین درمان و رفع به موقع آنها بتواند پیشرفت زیادی در بهبود کیفیت های روحی شما ایجاد کند.