قالب وردپرس قالب وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس آموزش وردپرس
رشد معنوی و دردهای جدید
جولای 28, 2018
پاداش
چرا گاهی دادن پاداش، باعث بی انگیزگی می شود؟ 
جولای 30, 2018

چیزهای بدی که باید برای آنها شکرگزار باشید

شکرگزاری

شکرگزاری

چیزهای بدی که باید برای آنها شکرگزار باشید

ما عادت کرده ایم که تنها برای اتفاقات خوب زندگی شکرگزار باشیم و موفقیت را  فقط در چیزهای مثبتی که برای ما اتفاق می افتد ببینیم. رخدادهای منفی مانند یک ضربه روحی به جان ما افتاده و تصور می کنیم این اشتباه ماست که آنها را تجربه می کنیم. ولی همین اتفاقات منفی می تواند عاملی برای رشد و تکامل ما باشد. اتفاقاتی که حتی می توانیم به خاطر آنها شکرگزار باشیم.

 

شکرگزاری

 

تعدادی از چیزهای ظاهرا بدی که می توانیم برای آنها شکرگزار باشیم عبارت اند از:

– از دست دادن کار:

کارکنان شرکتها به شدت نیازمند درآمدی هستند که از محل کار خود کسب می کنند. نگرانی آنها از دست دادن کار و اخراج شدن و وارد شدن به شرایط مالی نامعلوم است. این اتفاق همیشه نشانه بدی نیست. گاهی از دست دادن یک شغل باعث می شود که از روزمرگی که کار قبلی برایمان می آورد خلاص شده و وارد موقعیت های جدید و بهتر شویم. مهارتهای خود را افزایش داده و شهامت رفتن به کاری که با روحیات ما سازگارتر است را پیدا کنیم.

– طلاق:

طلاق یکی از وحشتناک ترین اتفاقاتی است که یک زوج خوشبخت می توانند آن را تصور کنند. ولی این اتفاق تا وقتی وحشتناک است که از حضور یکدیگر لذت ببرند. برای زوج هایی که زندگی مشترک آنها مانند یک باطلاق پر از شکست و نفرت شده طلاق می تواند فرشته نجات باشد. تجربه زندگی تلخ با یک فرد می تواند ما را از لحاظ روحی پخته تر کند. شاید هیچ چیز نتواند به جای ازدواج (هر چند ناموفق) باعث بلوغ روحی ما شود. بعد از جدایی و پشت سر گذاشتن درس های تلخی که گرفتیم فرصت آشنایی با افراد جدید و شروع زندگی پرامیدانه تری را داریم.

– داشتن دشمن:

اگر شما دشمن دارید باید به خاطر داشتن آنها شکرگزار باشید. وجود دشمن باعث می شود که بیشتر به فکر ترقی و پیشرفت خود افتاده و گوی سبقت را از دست آنها بربایید. همچنین اگر افرادی هستند که به شما شدیدا حسادت می کنند باید خوشحال باشید زیرا هیچ کس به اندازه آنها باور ندارد که شما آدم توانمندی هستید و به صورت غیرمستقیم اشاره به برتری شما دارند.

– احساس غم:

وقتی شما غمگین می شوید نشان می دهد که هنوز احساسات شما زنده است و فردی دلسوز و زنده هستید. داشتن غم بهتر از بی حسی است. بسیاری از انسانها در حالت بی حسی هستند و ممکن است به آن افتخار کنند. بی احساس بودن مثل یک خط صافی است که نه لذتی در آن است و نه رنجی. ولی وقتی غمگین می شوید احتمال اینکه چند مدت بعد مجددا خوشحال شوید وجود دارد.

– داشتن دوستان کم:

هر چه قدر سن شما افزایش پیدا کند و از دوران دبیرستان فاصله بگیرید تعداد دوستان شما کمتر و کمتر شده و فقط با کسانی گروه تشکیل می دهید که دوستان واقعی شما هستند. داشتن دوستان کم و حقیقی بهتر از داشتن دوستان بسیار ولی با روابط سطحی است.

– تنهایی:

هر چند که زندگی اجتماعی برای رشد و تکامل ما بسیار ضروری است ولی اختصاص دادن اوقاتی به خودمان و تنها بودن می تواند پیوند ما را با خودمان بیشتر کرده و روی خودشناسی و مطالعه کتابهای مفید زمان بگذاریم. بنابراین تنها بودن نه تنها چیز بدی است بلکه ما را قدرتمند و مستقل بار می آورد.

– از دست دادن قوای جنسی در سنین بالا:

یکی از چیزهایی که موجب نگرانی در افراد میانسال می شود (به خصوص آقایان) از دست دادن قوای جنسی است. این اتفاق نه تنها بد نیست بلکه می تواند شروعی باشد بر عشق ورزیدنی واقعی و جدای از شهوت. زوج های مسن زیادی هستند که تازه بعد از رسیدن به این مرحله، طعم عشق واقعی و بدون دخالت نیروی جنسی (که گاهی عشق کاذب می آورد) را می چشند.

– داشتن چهره بد:

افرادی که چهره زیبایی ندارند و حتی عیبی در ظاهر خود دارند تصور می کنند که اگر زیبا بودند نصف جهان برای آنها بود. ولی همین زشتی ظاهری آنها ممکن است باعث خوش شانسی شان شود. آنها نه تنها کمتر در معرض نگاه های شهوت آلود و روابط سطحی که بیشتر به خاطر جاذبه جنسی آنها و در نهایت سوء استفاده های عاطفی از آنها می شود هستند بلکه در ایجاد روابط اجتماعی سعی در استفاده از پختگی کلامی و افزایش جذابیت شخصیتی خود دارند. بنابراین کمتر اسیر افراد ظاهر بین و کم خرد می شوند و دوستانی واقعی تر و فهمیده تر پیدا می کنند.

– از دست دادن عزیزان:

هر چند فوت عزیزان و نزدیکان به خودی خود باعث شکرگزاری نمی شود بلکه درسهایی که می توان از این حوادث گرفت بسیار ارزشمند هستند. شما پس از گذراندن لحظات تلخ ناشی از مرگ آنها یاد می گیرید که چه قدر قوی هستید و می توانید روی پای خودتان بایستید.

– اشتباه کردن:

بسیاری از مردم از اشتباه کردن می ترسند و یا از ارتکاب آنها خجالت زده می شوند ولی ذات انسان خطاکار بودن اوست. تا بسیاری چیزها را آزمون و خطا نکند و راه های اشتباهی را نرود و یاد نگیرد نمی تواند تجربه و خرد کسب کند.

نمی توان جلوی اشتباه کردن را گرفت ولی می توانیم واکنش خود به آنها را عوض کنیم و نگاهی عبرت گیرنده به آنها بیاندازیم و خوشحال باشیم که حداقل راهی را کشف کرده ایم که جواب نمی دهد و آن را تکرار نکنیم.

– درد:

درد کشیدن نمی تواند یک تجربه منفی مطلق باشد زیرا اگر این طور بود در طی تکامل موجودات دارای سیستم عصبی این ویژگی به این شدت توسعه پیدا نمی کرد. افرادی هستند که به خاطر نقص ژنتیکی قادر به درک درد نیستند ولی هیچ گاه نگفته اند که حس بهتری به زندگی دارند.

درد جسمی و عاطفی ما را تشویق می کند که به سمت مخاطرات نرویم و راه های درست را انتخاب کنیم. همچنین وجود چنین سیستم تنبیهی در بدن ما می تواند به تربیت و حفظ حیات ما کمک کند.

– نامطمئنی نسبت به آینده:

ترس نسبت به آینده و نامطمئنی از اینکه بلاخره چه خواهد شد می تواند آزار دهنده باشد ولی تصور کنید ما همه چیز را در مورد اتفاقات بد و خوب آینده می دانستیم. آن وقت زندگی چه هیجانی داشت؟ احتمالا از اتفاقات بد جلوگیری می کردیم و همه چیز را به چیزهای خوب تغییر می دادیم و سپس منتظر می شدیم اتفاقات، خیلی خسته کننده و بدون هیچ هیجانی پشت هم رخ دهند و در آخر بمیریم! بنابراین ندانستن آینده می تواند به هیجانات و کسب لذت بیشتر از زندگی به ما کمک کند.

نیلوفر
نیلوفر
- دانشجوی روانشناسی بالینی و مترجم. - وظایف: مشارکت در ترجمه مقالات ماورایی و روانشناسی برای سایت - علایق: علوم ماورا و مراقبه، روانشناسی بالینی، فلسفه، روانشناسی عمومی، قانون جذب، شمنیسم، عرفان و ...
اشتراک
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی ترین
جدیدترین
Inline Feedbacks
View all comments
ناشناس
مهمان
ناشناس
4 سال قبل

تقریبا همه رو به غیر از چهره بد دارم یا داشتم

رفتن به نوار ابزار