پیدا کردن شغل مورد علاقه

به نظر می رسد فقط عده ای از افراد خوش شانس توانسته اند به کاری مشغول شوند که به آن علاقه دارند و بقیه تنها از سر اجبار و به منظور تامین معاش خانواده مجبور به انجام هر کاری هستند. حتی عده ای سوای از تحصیلات دانشگاهی خود مجبور هستند به مشاغلی رو بیاورند که به هیچ وجه به تحصیلات آنها نمی خورد. برای مثال آبدارچی هایی هستند که مدرک معماری یا هنر دارند. هیچ کس قبل از ورود به دانشگاه پیش خودش نمی گوید که: من بعد از چهار سال درس خواندن در رشته عمران و گذراندن واحدهای درسی میخواهم آبدارچی شوم. البته شغل آبدارچی شغلی است که به جای خود ارزشمند است ولی فردی که سالها درس خوانده تا بتواند مرزهای علم و دانش را گسترش دهد چندان به درد این شغل نمی خورد.

در کنار این قضیه، افرادی هم هستند که شغل خوب و پردرآمدی دارند ولی چندان از آن راضی نیستند و احساس می کنند به شغل دیگری تعلق دارند. برای مثال یک مشاور املاک با درآمد چند میلیونی دچار افسردگی شده بود و تصور می کرد فقط به یک ماشین پولساز تهیه شده. او به نقاشی و هنر علاقه داشت ولی هیچ گاه نتوانست آرزوی خود را عملی کند زیرا در کار هنری آن قدر سررشته نداشت که بتواند درآمدی از آن کسب کند.

داشتن شغل مورد علاقه، نه تنها یک آرزو نیست بلکه حق مسلم هر انسانی است. اگر صبح ها از خواب بلند می شوید و هیچ انرژی و شوقی ندارید و از رفتن به سر کار متنفر هستید یعنی شغل شما نه تنها مناسب روحیات شما نیست بلکه می تواند در دراز مدت سبب فرسودگی روحی و ذهنی و ناراحتی های عصبی شما شود.

چگونه شغل مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟

۱- انتخاب حدودی شغل

شما از اول نمی توانید به طور دقیق روی یک شغل دست بگذارید و مطمئن شوید که این همان کار آرزویی شماست. بهتر است مجموعه مشاغلی که حس می کنید می تواند باعث رضایت درونی شما شود را انتخاب کنید. برای این منظور یک لیست تهیه کنید و ببینید بدون در نظر گرفتن مسائل مالی واقعا مایل به چه کاری هستید؟ برای مثال ممکن است شما کمک کردن به دیگران را دوست داشته باشید و به شغل هایی که به دیگران خدمت می شود علاقه دارید. فهرستی از این گونه مشاغل تهیه کنید مانند پزشک، پرستار، بهیار، آتش نشان، مشاور، روانشناس و … سپس ببینید کدام یک از آنها با روحیه شما سازگارتر است. شاید فردی باشید که حوصله گوش دادن به صحبت های بیماران روانی را نداشته باشید و بیشتر دنبال هیجان باشید که در این صورت شغلی مثل آتش نشانی یا پلیس شدن برایتان مناسب تر است. شاید از این لیست بخواهید به دنبال کاری که درآمد بالایی داشته باشد هم باشید که در این صورت پزشک شدن بهتر است.

۲- امکان بروز تغییرات شغلی

دست خود را برای تغییر شغل باز بگذارید. نقطه ای که شروع می کنید ممکن است با نقطه پایان شما یکی نباشد و در این بین با مشاغل مشابه دیگری آشنا شوید که بیشتر شما را جذب کند. برای مثال فردی گرافیست کارش را از آتلیه شروع کرد و به دلیل ورشکستگی صاحب کار، مجبور شد در شغلی مشابه که مربوط به کارهای گرافیکی وب سایت می شد استخدام شود. او این شغل را بیشتر دوست داشت و با مشاهده همکاران طراح سایت خود و کاری که انجام می دادند پی برد که طراحی خود سایت و برنامه نویسی با روحیه او سازگار تر است و پس از اندکی کارآموزی آن شغل را انتخاب کرد.
بنابراین شغل فعلی شما قرار نیست ابدی باشد. روحیه کند و کاو داشته باشید و شهامت تغییر شغل تا رسیدن به شغل دلخواهتان را داشته باشید.

۳- مثلث پی وی تی

یک مثلث رسم کنید. در راس یکی کارهایی که در آن استعداد دارید با بنویسید. در راس دیگر، کارهایی که به آن علاقه دارید را یادداشت کنید. در راس آخر هم کارهایی که برای شما دارای ارزش (مالی و …) هستند را یادداشت کنید. حالا سعی کنید در مرکز مثلث، مشاغلی که می تواند هر سه مورد را پوشش دهد یادداشت کنید.

۴- یادگیری در سطح وسیع

اگر نمی دانید چه شغلی را انتخاب کنید سراغ کاری بروید که در آن مجبور شوید چندین کار را یاد بگیرید و مدام به دانش خود اضافه کنید. پس از مدتی می توانید یکی از شاخه هایی از آن که دوست دارید را دنبال کنید.

۵- ترکیب علایق با کار

اگر به هر دلیلی نمی توانید تغییر شغل دهید می توانید ارزش مورد نظر خود را با کار ترکیب کنید. مثلا اگر به خدمت در امور خیریه علاقه دارید می توانید کمک به خیریه را به شرکت خود بیاورید و بخشی از درآمد شرکت را به چنین مراکزی بدهید.

۶- ترکیب چالش با کار

بهتر است نه تنها کار شما مطابق با علایق و استعدادهای شما باشد بلکه اندکی دارای پیچیدگی ها و سختی باشد تا میزان تلاش و تمرکز شما بالا رفته تا هم لذت و پاداش بهتری دریافت کنید و هم زمان برای شما سریع تر بگذرد.

اگر هیچ کدام از اقدامات بالا قابل انجام نبود می توانید در کنار شغل خسته کننده خود کارهای جالب و مفرحی در کنار همکاران خود انجام دهید.

برای مثال در محیط گلدان های متعددی بگذارید و در اوقات خستگی به آنها سر بزنید. حتی می توانید در محیط یک ضبط صوت بگذارید و آهنگ ملایمی برای خود و همکارانتان پخش کنید.

از مرخصی های خود به خوبی استفاده کنید و به مسافرت های طولانی بروید تا خستگی کار از تن شما خارج شود و انرژی تازه برای شروع کار داشته باشید.