همه شما خواه ناخواه درد روحی و بحران های عاطفی رو تو زندگیتون تجربه کنید. برای برخی درد یک هشدار هست تا الگوهای قدیمی زندگی شون رو تغییر بدند و به آگاهی بیشتری برسند ولی برای عده ای دیگه درد یک روند ممتدی هست که قرار نیست آخرش به جایی برسه. به هر حال درد عاطفی و بحران روحی تا حالا تونسته حالات عاطفی و ذهنی رو دستخوش تغییرات مثبت یا منفی کنه.
ما انسانها همواره دنبال خوشی و لذت هستیم و تمایلی به درد کشیدن نداریم و تازه ازش فرار میکنیم. ولی هر چه قدر که سعی کنیم از سختی ها فرار کنیم باز هم به دام اونها میفتیم و چیزهایی رو تجربه میکنیم که روزی اصلا فکرش رو نمیکردیم.
بسیاری از مشکلات عاطفی چیزهایی نیستند که یک مرتبه ظاهر بشند بلکه کم کم در ما انباشته شدن و چوم توسط پدیده های مختلف اطرافمون دچار حواسپرتی شدیم بنابراین کمتر غرق در اونها میشیم ولی کافیه که اون حواس پرتی ها به کار برند در این صورت خودمون هستیم و اون دردهای روحی و مشکلات عاطفی.
بسیاری از رنج هایی که ما تجربه میکنیم به خاطر اینه که از حالت راحتی خودمون خارج شدیم و در زندگی دچار چالش جدید شدیم. این دردها برای ما سازنده هستند و اصلا اگر نبودند ما اکنون ما نمیشدیم. برای مثال فرض کنید از اول ابتدایی شما به خاطر اینکه امتحانات درد داشت اصلا امتحان نمیدادید. آیا حتی سواد خواندن نوشتن هم پیدا میکردید؟ به تک تک مصیبت های زندگی تون نگاه کنید. دقت کنید که اگر فلان اتفاق نمیفتاد شما الان اون تجربه رو داشتید و میتونستید عاقلانه تر برای آینده تون تصمیم گیری کنید؟
نمیتونید بگید چون من نادان بودم پس نباید اون جوری شکنجه مشدم. جهل عذر موجهی نیست و بی تجربگی مساوی هست با سوختن و ساخته شدن بیشتر از حد یک انسان باتجربه تر.
مثلا فرض کنید شما دلبسته یک انسانی شده بودید که از خیابان میشناختیدش و تجارب وحشتناکی دست شما گذاشت. اگر اون تجربه دردناک نبود الان شما باز هم دنبال افراد خیابانی نامناسب بودید. ولی زجر کشیدن سر همون تجربه باعث شد که شما پخته بشید و اون قدر جنبه پیدا کنید که دل به هر کسی ندید. شاید اگر کسی شما رو اون ابتدا نصحیت میکرد گوش نمیکردید ولی دردها و مشکلات عاطفی به آدم های حرف گوش نکن کمک میکنه تا درسی رو ولو به صورت دردناک تجربه کنند و ازش عبرت بگیرن.
گاهی وقت ها دردهای روحی نشانه تغییر آگاهی در شما هستند. در واقع دارید به چیزهایی عادت میکنید که قبلا بهش عادت نداشتید و بنابراین فشار روانی زیادی به شما میاد. برای مثال شما عمری به بودن سایه پدر و مادر بر سرتون عادت کردید و زندگی رو به راحت ترین شکل ممکنه دنبال میکردید ولی بعد از دوری شون شدیدا دچار مشکلات عاطفی میشید و انگار در فضای روحی جدیدی هستید. این فشار پس از مدتی رفع میشه و حتی ممکنه وضعیت زندگی قبلیتون یادتون بره و اصطلاحا بزرگ و مستقل بشید.
هنگامی که دچار مشکلات عاطفی و بحران های روحی میشید رعایت چند نکته رو فراموش نکنید:
– سعی کنید آگاهی خودتون رو از وضعیت حفظ کنید و به مشکلات نگاه کنید و روی اونها سرپوش نذارید. نیازی نیست غرق در اونها بشید بلکه حضورشون رو تایید کنید و به نوعی روی اونها مراقبه انجام بدید.
– صبور باشید. هر مشکلی هر چه قدرم که دردناک باشه بلاخره روزی از شدت اون کم میشه. افرادی هستند که حتی فرزند اونها هم از دنیا میره و تصور میکنند دیگه نمیتونند زندگی کنند ولی انسان فراموش کاره و بعد از چند مدت حتی غم فرزند مرده خودش رو هم فراموش میکنه و روز از نو، روزی از نو.
– تلاش سخت نکنید. وقتی بخواید از یک بحران عاطفی بیرون بیاید تلاش سخت و بیش از حد و توجه به اون چیز باعث نهادینه تر شدن اون رنج میشه. اتفاقا سعی کنید مدتی فراموشش کنید و خودتون رو به کارهای دیگه ای مشغول کنید.
– به خودتون استراحت بدید. حتی اگر شده یه هفته مرخصی بگیرید و به فعالیت هایی که دوست دارید و خوشحالتون میکنه مشغول شید مثل مسافرت و سر زدن به دوستان قدیمی و یا حتی خوابیدن در رخت خواب و مطالعه کتابهای جذاب.
– بخشش خود و بقیه: برای اینکه بتونید بقیه رو به خاطر آزار روحی که بهتون رسوندن ببخشید ابتدا لازمه که خودتون رو بخشیده باشید و مورد مهر قرار بدید. بخشش خود و دیگران میتونه بزرگترین آرامش دهنده روحی شما باشه
دردها هیچوقت فراموش نمیشن،دردها هیچوقت عادی نمیشن،فقط باعجز و ناتوانی میتونی تحملش کنی و لبخند بزنی تا بقیه حالشون ازت بهم نخوره.
اگر کسی رو میبخشیم بمعنای این نیست که باید حافظمونم از دست بدیم،فقط میبخشیم تا روحمون بزرگتر شه. خدا در قلب های شکسته ست.
سلام
ببخشید بد جا سوال میکنم
لطفا پستی بزارید به روز در رابطه با رویای شفاف
فقط در مورد اینکه وقتی اگاه شدیم داریم رویا میبینیم بیدار نشیم
دیشب توی رویا ام آگاه شدم دارم خواب میبینم و حدودا توی اون حالت بودم و خیلی سریع هم از خواب بیدار نشدم ولی میخوام بفهمم چطور بیدار نشم وقتی اگاه میشم
پست کنترل خواب روشن رو مطالعه کنید.
https://www.arnusha.ir/%da%a9%d9%86%d8%aa%d8%b1%d9%84-%d9%88-%d9%be%d8%a7%d9%8a%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%a8-%d8%b1%d9%88%d8%b4%d9%86/
من بخاطر این سوال و امثال اون خیلی دردسر داشتم،براهمین برا تلافی هم که شده خیلی ساده دانسته هامو میگم، بیخودی پیچیدش کردن. بیشتر روشا یی که جاهای مختلف گفته شده اثری نداره.اگه واقعا جوابی پیدا کردی لطفا اینجا بگو استفاده کنیم. با میزان هوشیاری در بیداری رابطه ی مستقیم داره،اگه بشینی یه جا و مراقبه کنی بی فایدس،باید درطول روز حواست جمع باشه تا توی خوابم این حالتو داشته باشی. اگه خواستی از دیوار رد شی،خودتم میدونی وقت برا ازمایش کردن و تمرکز و اینکارا نیست. چشاتو ببند و بدو. بعدش میبینی اونوری. اگه خواستی چیزیو تصور کنی فقط… بیشتر »