سلام این اولین پست منه ولی خیلی تجارب ماورایی دیگه ای هم دارم که تو پست های بعدی میگم. سال ۹۸ تو ایام عید که خیلی هوا سرد بود صبح بلند شدم رفتم که صورتمو بشورم که خواب از سرم بپره همینطور که داشتم دستامو میشستم احساس کردم یه چیز سیاه بسیار سریع از کنارم رد شد جیغ زدم به سرعت نور دویدم تو اتاقم و درو قفل کردم
تجربه بعدی من
این چیزی که میخوام براتون بگم دو دلم که بنویسم یا نه و اخه هر موقع اسمشو میارم یا در موردش حرف میزنم میاد تو خوابم حتی همین الانم انگار یه چیزی خورد به در اتاقم . خب سرتونو درد نیارم ولی این یکی در مورد مدرسه منه مدرسه ی قدیمی و نفرین شده ای به نام معراج یه مدت بود شایعه شده بود که کلاس اولی ها تا میرن دستشویی در از روشون قفل میشه (البته این اتفاق واسه بقیه دانش آموز ها هم افتاده بود ) تو راهروی دستشویی یه انباری بود که درش قفل بود ولی با این حساب هیچی توش نبود یه دوست داشتم اسمش فاطیما بود اون موقع اون شیشم بود و من پنجم خلاصه با چند تا از رفقام و رفقاش خواستیم بفهمیم جوای این معما چیه همش نامه پیدا میکردیم که با دست خط های عجیب گفته بود بیاین تو دستشویی اولیه ما هم همش معلمو میپیچوندیم و از در و پنجره یواشکی فرار میکردیم بیچاره خیلی ساده لوح بود ازش اجازه میگرفتم برم دستشویی اونچقت از پنجره میرفتم نمیفهمید( بماند بچه ها داشتن از خنده زمینو گاز میزدن ) اونوقت از در میومدم تو روزی نزدیک ده بار و کلا بنده خدا نمیفهمید بگذریم خلاصه من یه رفیق شفیقی داشتم پردیس یروز یواشکی معلمو پیچوند و رفت تو اون دستشویی که اون سر حیاط مدرسه بود ولی من خیلی نامحسوس از پنجره مواظبش بودم یهو وارد شد و چنان جیغی زد که موهای تنم سیخ شد یهو نفهمیدم چی به چیه قلبم ریخت از پنجره خودمو پرت کردم پایین دوییدم سمت دستشویی ها میبینم رفته کز کرده تو اون انباری کهنه اوردمش بیرون موندم چطور رفته تو اون انباری که قفل بوده بهش گفتم چت شده گفت یه طناب دار دیدم تو اون دستشویی ویه دختر مو بلند مشکی که نصف صورتش سوخته بود . ببخشید طولانی شد بقیه ماجرا رو هم تو پست بعدی میگم . در ضمن من تو دزفول زندگی میکنم یکی از قدیمی ترین شهر های ایران .
من فکر نمی کردم ایران هم از این چیزا داشته باشه اخه من تو لندن زندگی می کنم و خیلی اتفاق های ماورایی که ادم کشه اتفتق می افته اگه خواستید بگید تا بنویسمم
منو ببخشید اگه غلط املایی دارم
یه سوالی
ببخشید من یه بار یه تجربه فرستادم نمیشه از این به بعد تجربهامو به زبان انگلیسی بنویسم ؟
با سلام.
خیر فقط باید فارسی باشد چون مخاطبین ما فارسی زبانان هستند و حتی نویسنده ای جداگانه برای ترجمه تجارب خارجی داریم.
موفق باشید
به راست یا دروغ بودنش کاری ندارما
ولی مث داستاتای هری پاتر بود تا تجربه ماورایی
سلام اقای سیامک.درست میفرمایید .لندن و بعضی جاها بیشتره…چون گروههای شیطان پرست بسیار فعالند …دوری از خدا و دین موجب قدرت بیشتر اونهابر انسان میشه….
سلام ببخشید ، من تازکی ها یه کتاب خوب در مورد روش های بهبود حافظه مطالعه کرده ام ؛ میتونم بجای تجربه و داستان چکیده این کتاب را تهیه و بنویسم؟؟ برای استفاده از عکس در بین مطالب چکار باید بکنم؟! 🙂
با سلام بله به شرطی که آمیخته با تجربه خودتان و به زبان خود بازنویسی شده باشد و شبیه متن اصلی نباشد.
برای عکس ها می توانید آنها را در سایت های آپلود عکس، آپلود کنید و بعد لینک آن را داخل متن بگذارید.
موفق باشید