در شبی تاریک و بارانی با استرس زیاد به خواب رفتم. در همان روز یکی از گربه های ما ناپدید شده بود و من مطمئن بودم که از یکی از درهای باز خانه بیرون رفته است. بعد از اینکه خانه را جستجو کردم در محله گشت زدم و با سوت زدن و صدا کردن نام او دنبالش گشتم. هوا مه آلود و بارانی بود و دمای هوا نزدیک ۲۰ درجه بود. همه جا سگ بود. تقریبا هر کدام از همسایه های ما یک سگ داشتند. از آنجا که گربه ما خانگی بود پس نمی توانست مدت زمان زیادی در بیرون از خانه دوام بیاورد. استرس من تبدیل به حس گناه و ناامیدی شد. تقصیر من بود. احتمالا وقتی گربه از خانه خارج شده با صدای ماشین ها، مردم و سگ های دیگر ترسیده است و راه خود را به جای نامعلومی کج کرده است.
بعد از ساعت ها جستجوی بدون نتیجه خسته شدم و نزدیک ساعت ۱۰ شب به جای خواب رفتم. حدود ساعت یک نیمه شب، با صدای برخورد باران با سقف خانه بیدار شدم. این ساکت ترین زمان شبانه روز در محل زندگی ما است و حتی سگ ها هم به خواب می روند. پس اگر گربه من میوی خفیفی هم می کرد آن را می شنیدم. وقتی بدون سر و صدا لباس پوشیدم به خوابی که چند لحظه پیش دیده بودم فکر کردم. در خواب دیده بودم که گربه ام به سمت من می آید و دم خود را بالا می گیرد.
پیش خودم گفتم این خواب چیزی نبوده که حقیقت داشته باشد. فقط چیزی بوده که من می خواسته ام. ای خواب احمقانه. من با خشم در حال فکر کردن بودم و لباس می پوشیدم و وسایل جستجو مثل چراغ قوه را برمی داشتم. وقتی به طبقه پایین رفتم درست جلوی در، گربه گم شده من روی صندلی نشسته بود و مستقیما به من نگاه می کرد. برای یک لحظه فکر کردم که هنوز هم خواب هستم. ولی نه واقعا گربه من بود. او به سمت آمد در حالی که دم خود را بالا گرفته بود.
من هنوز نمی دانم او کجا غیبش زده بود. معلوم بود که بیرون نرفته بود ولی در خانه هم نبود. ولی اگر در خانه بود و من او را پیدا نکردم چرا برای ۱۲ ساعت در جایی مخفی شده بود؟
و…از خواب خود چه نتیجه ای می گیرم؟
چرا من بلافاصله بعد از دیدن این خواب و پیدا شدن گربه ام بیدار شدم؟ آرزوی من در خواب به واقعیت پیوسته بود. احتمال دیگر که من قبل از آنکه بیدار شوم صدای او را در خواب شنیده ام و این محرک شنیداری به صورت خواب درآمده است. شاید…
شاید هم در لحظات استرس و جستجوی زیاد، ادراک من خیلی بالا رفته بود و توانسته بودم حضور او را در کنار خودم در خانه حس کنم.
احتمال عجیب دیگر این است که این گربه به خواب من آمده است تا بفهمم او در خانه است. پس شاید تله پاتی بین ما انجام شده است.
سلام قشنگ بود.