تقریبا چهار سالی میشد که برای ارتباط با جن ها تلاش میکردم از همه سوال میپرسیدم و کمک میخواستم همه راهی رو هم امتحان میکردم بدون اینکه درموردش تحقیقی انجام بدم نمونه این کار ها: خیره شدن به رنگ نیلی، ماساژ بین دو ابرو و… بود هدف من یه بار دیدن یک موجود غیر ارگانیک به نام اجنه بود اما فقط برای یک بار! چند ماه پیش بود که متوجه شدم یک چیزهایی داری توی زندگیم تغییر میکنه، بدون دلیل ترسو شده بود، خود به خود و بدون اراده زیر گریه میزدم و هرشب کابوس میدیدم حتی یادمه یک شب با وحشت از خواب بیدار شدم ولی هرچقدر فکر کردم یادم نیومد که خواب بد دیدم یا چی برای همین شروع به گریه کردم.
همه ش حس میکردم که یک سایه مشکی توی خونمون راه میره، از حموم خونمون متنفر شده بودم چون اعتقاد داشتم که اون موجود مشکی رنگ اونجا زندگی میکنه حتی دیگه مثل قبل توی مکان هایی که موضوعشون ترسناک و درباره جن ها بود نمینشستم.
چند مدت بعد این دیدن ها بیشتر شد به طوری که داشتم روانی میشدم یه هفته توی خودم بودم و فقط به این فکر میکردم که دلیل این همه ترس و وحشت چیه؟ نکنه روانی شدم و توهم میزنم؟ یا شاید هم بخاطر اینه که خیلی به این چیزها فکر کردم و اینا ساخته ذهن خودمه، اما بعد متوجه شدم که من توی این چند سال فقط چشم سومم(چاکرای ششم ) رو تقویت کردم اما شانس اورده بودم که به طور کامل باز نشده بود و الان به حماقت این چند سالم پی بردم چون همه چی از دور قشنگه، تا وقتی که اتفاقی برام نیفتاده بود دوست داشتم یه موجود غیر ارگانیک ببینم اما بعدش بع وسیله چاکرای ششمم که تونستم فقط چندتا سایه ببینم فهمیدم که این کار ها مخصوص به هرکسی نیست و نیاز به تجربه و خصوصا یه استاد برای تعلیم داره پس خواهشا وقتی درمورد کاری اطلاع ندارید انجامش ندید و هر شایعه ای که توی اینترنت میبینید دنبالش نرید و اگر خواستید که چشم سومتون رو باز کنید حتما زیر نظر یه متخصص قابل اعتماد این کار رو انجا بدید.
جالب بود البته با باز کردن چشم سوم همیشه جن دیده نمیشه. من وقتی تمرین می کردم نورهای آرامش بخش هم میدیدم و سایه های تاریک کمتر بود.
سلام منم با تمرين روى چشم سوم يه مدت دچار افسردگى و اضطراب شديد شدم و درك مى كنم چى مى گى واقعا كار كردن روى چشم سوم بزرگ ترين اشتباه زندگيم بود اما از مراقبه روى بقيه چاكراها راضيم
من هم چند سال پیش بدون اینکه بخوام چشم سومم باز شده بود یه بارش رو خیلی ترسدم اما یه بار دیگه جالب بود برام اما دیگه دلم نمیخواد تقویتش کنم چون احساس میکنم ترسش بیشتره البته من حس ششم و تخیل و خلاقیتم خیلی بالاست که فکر میکنم از چشم سومم باشه