قبل از آنکه اولین تجربه خود در مورد برآورده شدن آرزو توسط قانون جذب را برای شما بگویم ابتدا باورهای اساسی خود را در مورد قانون جذب می گویم.
من اولین بار مثل خیلی ها با فیلم راز با قانون جذب آشنا شدم. برای استفاده از آن می دانستم وقتی می توانم موفق شوم که:
– چیزی را نخواهم که نتوانم برای آن وقت کافی بگذارم.
– چیزی نباشد که متضاد با خواسته های دیگر من باشد.
– به راحتی بتوانم آن را به صورت هدف ببینم و در مورد انتخاب آن به صورت خاص عمل کنم.
– آگاه باشم چیزی که می خواهم شاید برای من مناسب نباشد و بتوانم آن را با راه حل بهتری جایگزین کنم.
– هیچ وقت در مورد دستیابی به آن چیز شک نکنم.
– رسیدن به آن چیز طوری نباشد که منابع را از دسترس بقیه خارج کنم. اگر کاری را می خواهم که بقیه در آن مهارت و دانش بیشتری دارند نباید آن کار را از دست آنها خارج کنم.
– قانون جذب را نمی تواند زمان و فاصله محدود کند.
– منابعی که قانون جذب برای ما فراهم می کند بی نهایت است.
– هر کسی لیاقت آن را دارد که به طور نامحدود و با تکرارهای موفق از آن استفاده کند.
وقتی اولین بار می خواستم قانون جذب را امتحان کنم چیزی به نظر ساده را انتخاب کردم ولی وقتی خیلی زود اثر آن را دیدم بسیار شوکه شدم و فهمیدم چه پتانسیل های عظیمی می تواند این قانون داشته باشد. وقتی افکاری را در سر تکرار می کنیم و جزء احساسات می کنیم روی ارتعاشات ما اثر می گذارد و شبیه شبیه را جذب می کند. من یک روز به خودم گفتم حتما در آینده نزدیک کسی برای من گل نرگس می خرد. چند بار این فکر را تکرار کردم و سعی کردم باور کنم چنین اتفاقی هم می افتد. خوب تصور کردم که کسی این گل را به من هدیه می دهد. همان روز بود که مادرم به خانه آمد و تابلویی در دست داشت. به من گفت این تابلو را از حراجی خریده است و می خواهد به من بدهد. وقتی کاغذ تابلو را کنار زدم نمی توانستم چیزی که می بینم را باور کنم. عکسی بود از گل های نرگس در یک دره زیبا. من به جای یک گل نرگس، هزاران گل نرگس را دریافت کرده بودم. شاید عین خواسته ی من برآورده نشده بود ولی موضوع همان بود.
تا به حال من از قانون جذب برای خیلی چیزهای دیگر حتی برای کارهای همسرم هم استفاده کردم و جواب هایی گرفته ام که روز به روز باور من را نسبت به قانون جذب بیشتر کرده است.
دمت گرم