قالب وردپرس قالب وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس آموزش وردپرس
اثرات دعا و نماز بر سلامت ذهن و روان
اثرات دعا و نماز بر سلامت ذهن و روان
نوامبر 18, 2018
تئوری برش زمانی در مورد آگاهی و دریافت اطلاعات
تئوری برش زمانی در مورد آگاهی و دریافت اطلاعات
نوامبر 19, 2018

تجربه ماورایی – پرتاب سنگ به خانه (نوشته هادی)

تجربه ماورا

تجربه ماورایی – پرتاب سنگ به خانه (نوشته هادی)

سلام. خانه ما در جنوب شهر تهران بود و تا سالها نحسی و نکبت آن گریبان ما را گرفته بود. در طول سه سال هم پدر هم برادرزاده و پدربزرگم در آن فوت کردند. خیلی از آنجا بدمان می آمد ولی مجبور بودیم تحمل کنیم چون وضع مالی خوبی نداشتیم که جای بهتر برویم. دیوارهای آن تقریبا رو به خرابی رفته بودند و کاملا هم کلنگی بود. اگر هم کسی آن خرابه را می خرید برای زمینش میخرید.
از همسایه پیرمان شنیده بودم که قبلا اینجا خانه فساد بوده و بعدا هم یک مشت رمال اینجا را اجاره کردند و برای مردم دعاهای تقلبی و شیطانی می نوشتند. خلاصه کثافت از آن خانه می بارید.
شبها هوای خانه با وجود گرمای تابستان سرد می شد و هر کس به خانه ما می آمد حالش بد می شد چون جو سنگینی داشت. چند مدت بود شبها به خانه ما سنگ پرتاب می شد و من هم رفتم دلیلش را از یک کتاب روح شناسی خواندم که گفته بود ارواح می توانند ارتعاش یک سنگ را زیاد کنند به حدی که به سطح انرژی برسد و بعد دوباره ارتعاش آن را کم کنند تا سنگ شود و با خودشان این ور آن ور ببرند و یا جایی پرتاب کنند. سنگهایی هم که به خانه ما پرت می شد مال اطراف نبودند و سیاه با ذرات درخشان بودند.

یک شب خاله ام خانه مان آمد و خوابید ولی نصفه شب داد زد و گفت گمشو بیرون. او گفت مردی را دیده که به او تجاوز می کرده. ولی تا داد زد آن مرد غیب شد. آن همه آزار و اذیت کم بود حالا به ناموس ما تجاوز می کردند. پیش چند دعانویس هم رفتیم ولی قیمتی که میخواستند خودش اندازه اجاره خانه می شد. با مشورت فامیل خانه خودمان را اجاره دادیم و جای دیگری اجاره نشستیم ولی باز هم مزاحمت ها برای اهالی جدید آن خانه ادامه داشت و خواستند اجاره را باطل کنند که گفتیم قرارداد سر نیامده. گفتند به هر حال ما می رویم. بعد از تمام شدن قرارداد پول را خودتان واریز کنید. هر چه قدر از آنها پرسیدم چه شده هیچ چیزی نگفتند. ظاهرا افراد تحصیل کرده بودند که نمی خواستند با گفتن داستان های آن خانه عقلشان را زیر سوال ببرند.

چند نفر دیگر هم برای اجاره به آنجا آمدند ولی بعد از چند روز با فحش و نفرین آنجا را ترک کردند. تا اینکه خانواده ای بی قید و بند و مشروب خوار پا به آن خانه گذاشتند. زن صاحب خانه یک فاحشه بود و شوهرش هم می دانست. خلاصه خیلی خانواده کثیفی بودند. چند ماه که از نشستن آنها در خانه گذشت پرسیدم آیا چیز عجیبی دیده اند؟ گفتند نه و همه چیز خوب است. انگار جنها با آنها کار نداشتند چون هم سنخ خودشان بودند. ولی بچه شان که سه ساله بود خیلی مریض شده بود ولی اهمیت نمی دادند و دیدم تا بچه حرفی می زند و از سایه هایی که میبیند می گوید پدر و مادرش او را کتک می زدند و می گفتند تو دیوانه ای و یک بطری مشروب دست او می دادند تا آرام شود. خیلی از این کودک آزاری متاثر شدم و به پلیس اطلاع دادم و آمد آنها را جمع کرد. دوباره خانه خالی شد و خالی ماند تا اینکه بعد از کمی پس انداز آن را کلا فروختیم و آن را کوبیدند. خودمان هم جای بهتری رفتیم و دیگر از مزاحمت های جن ها خبری نیست.

علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی، علاقه مند به حوزه ماورا و موضوعات عرفانی و روحی شرقی و غربی از جمله مدیتیشن، انرژی درمانی، طب سنتی، یوگا، خواب بینی، سفر روح و …
اشتراک
اطلاع از
2 Comments
قدیمی ترین
جدیدترین
Inline Feedbacks
View all comments
یک دوست
مهمان
یک دوست
4 سال قبل

۰٫۰ ….چه خوب که این قضیه برای شما تمام شد.

نایت کینگ
مهمان
نایت کینگ
4 سال قبل

خدا در عوض سختی هایی که میده گناهان آدم رو مثل برگ پاییزی میریزه.

رفتن به نوار ابزار