قالب وردپرس قالب وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس آموزش وردپرس
شفاگر
خطرات شفاگر شدن
اسفند ۱۰, ۱۳۹۷
هیپنوتیزم سریع
ده روش هیپنوتیزم و ورود به حالت خلسه
اسفند ۱۰, ۱۳۹۷

تجربه ماورایی – نور سفید (ترجمه شده)

نور سفید

نور سفید

تجربه ماورایی – نور سفید (ترجمه شده)

من مردی ۴۷ ساله هستم. برای مدت های طولانی بود که دچار افسردگی شدید بودم. چندین بار قصد خودکشی داشتم ولی موفق نشدم. برای تخفیف درد روانی ام به مصرف مواد روی آوردم و چند بار سعی کردم اور دوز کنم تا بمیرم ولی وقتی همسر و دو فرزندم را می دیدم از دلم نمی آمد آنها را تنها بگذارم. به خاطر افکار خودکشی مرا در آسایشگاه بستری کردند. من دچار هراس اجتماعی هم بودم و این مشکل مرا واقعا آزار می داد و حتی نمی توانستم با همکاران و اهل فامیل به راحتی صحبت کنم.

بعد از چند ماه مرا از تیمارستان مرخصی کردند ولی روحیه ام بهتر نشد و دوباره به مصرف مواد مخدر ولی از نوع صنعتی روی آوردم. چند ماه بعد به دلیل سردرد شدید به دکتر رفتم و او گفت تومور مغزی دارم. من تنها از این خبر ناراحت نشدم بلکه خوشحال شدم که بلاخره می میرم. خانواده ام با اصرار من را به اتاق جراحی بردند. در آنجا مرا بیهوش کردند و عملیات جراحی شده شد. بعد از چند دقیقه احساس کردم سبک و هوشیارم. خواستم به دکتر بگویم که من بی هوش نشده ام ولی جسد خودم را روی تخت بیمارستان دیدم و فهمیدم مرده ام ولی ضربان قلب من از روی دستگاه قابل دیدن بود پس نمرده بودم. شاید پرواز روح کرده بودم. نمی توانم بگوییم خواب بودم چون همه اتفاقات اتاق عمل را می دیدم. ناگهان نور سفیدی را در جلویم دیدم که مرا فرا گرفت. احساس کردم تمام غم هایم در حال بیرون ریختن است پس شدید گریه کردم. خیلی با آن نور درد و دل کردم و خالی شدم. هیچ عشقی را تا به حال به آن شدت حس نکرده نبودم. احساس سرزندگی به من بازگشت.

همچنین بخوانید:   تجربه ماورایی – اثر دستان ناشناس (ترجمه شده)

بعد از عمل جراحی تغییرات در زندگی من شروع شد. نه تنها توانسته بودم به خودم کمک کنم بلکه عضو کمپین ترک اعتیاد شدم و به کسانی که روزی مشکلات مرا داشتند کمک کردم. وقتی آنها را در آغوش می گرفتم آنها همان حسی را داشتند که من در هنگامی که آن نور در بیمارستان مرا در بر گرفته بود داشتم. بیماران بی اختیار اشک می ریختند و دردهای خود را می گفتند و خالی می شدند و نور جدیدی در زندگی آنها پیدا می شد.

همیشه در کنار آنها بودم و هر وقت نیاز به درد و دل داشتند صمیمانه دستشان را می گرفتم و به حرفهایشان گوش می کردم. آنها نمی دانستند من هم روزی یک معتاد افسرده بودم. آنها تصور می کردند من شفادهنده و فرشته روی زمین هستم. تا به حال به صدها نفر کمک کرده ام تا از درد افسردگی و اعتیاد خود در کنار روش های کلینیکی خلاص شوند. من کارم را با عشق انجام می دهم و منشا آن عشق هم همان نوری بود که در بیمارستان به سراغ من آمد.

هر کسی اگر نور درونی اش را پیدا کند می تواند به روح های دردمند دیگر هم کمک کرده و مشعل وجودی آنها را روشن کند. آن وقت زمین پر از عشق و صفا می شود.

 

 

مقالات مرتبط

همچنین بخوانید:   تجربه ماورایی - مدیوم راز دار (ترجمه شده)
سید عرفان موسوی
سید عرفان موسوی
مترجم تجارب و داستان های ماورایی خارجی
اشتراک
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
View all comments
رفتن به نوار ابزار