پدرم همیشه برام خیلی عزیز بود. اون مردی مهربون و باحال بود که همیشه وقت داشت باهام بازی کنه و قصه بگه. وقتی بابام فوت کرد، خیلی ناراحت شدم.

چند ماه بعد از فوت بابام، یه شب خواب دیدم که اون زنده است. تو خواب، ما تو خونه قدیمی بابام بودیم. اون لبخند می زد و به نظر می رسید خیلی خوشحاله.

ما کلی حرف زدیم. اون از مدرسه و دوستام پرسید. منم ازش در مورد زندگی بعد از مرگ پرسیدم.

بابام گفت که زندگی بعد از مرگ یه جای زیبا و آرومه. گفت که همه ما اونجا دوباره با هم می رسیم و دوباره با هم خواهیم بود.

خواب اون شب خیلی واقعی بود. وقتی از خواب بیدار شدم، احساس کردم بابام هنوز زنده است. می دونستم که اون همیشه تو قلبمه.

چند سال بعد، دوباره خواب بابام رو دیدم. این بار، اون به من گفت که باید به جلو حرکت کنم و زندگی خودم رو داشته باشم. گفت که اون همیشه منو دوست خواهد داشت، چه زنده باشم و چه نه.

از اون زمان، من هیچ وقت بابام رو تو خواب ندیدم. با این حال، من هنوز هم احساس می کنم که اون همیشه کنارمه.

یه بار توی خواب، بابام اومد پیشم و گفت: “دخترم، خوبی؟”

من گفتم: “بابا، تو اینجا چیکار می کنی؟”

بابام گفت: “من اومدم بهت سر بزنم. دلم برات تنگ شده بود.”

من خیلی خوشحال شدم که بابام رو دیدم. من گفتم: “بابا، چقدر دلم برات تنگ شده بود.”

ما کلی با هم حرف زدیم. بابام از کارام پرسید.

من گفتم: “بابا، خیلی دوستت دارم.”

بابام گفت: “منم خیلی دوستت دارم، دخترم.”

بعد از اون، بابام رفت. من تو خواب گریه کردم. من می دونستم که دیگه بابام رو نمی بینم.

وقتی از خواب بیدار شدم، احساس عجیبی داشتم. من می دونستم که خوابم واقعی بوده. من می دونستم که بابام اومده بود پیشم و باهام حرف زده بود.

من این خواب رو هرگز فراموش نمی کنم. این خواب برام یه یادگاری از بابامه. این خواب به من یادآوری می کنه که اون همیشه تو قلبمه.

من باور دارم که خواب دیدن کسی که دیگر زنده نیست، یه اتفاق ماوراییه. این می تونه نشانه ای باشه که روح اون شخص هنوز در این دنیا حضور داره. این همچنین می تونه فرصتی باشه برای ما تا با عزیزانی که از دست داده ایم ارتباط برقرار کنیم.