سال پیش به پیشنهاد یکی از اقواممون با پسری آشنا شدم و بعد چند ماه صحبت و بیرون رفتن به این نتیجه رسیدیم که از هم دیگه خوشمون میاد و میتونیم بقیه زندگی رو کنار هم باشیم. قرار نامزدی گذاشتیم همه فامیل دعوت شدن تا با خانواده نامزدمم آشنا شن اونها هم به همراه مادر و خواهر و برادراش اومدن خونمون. همه چیز خوب پیش میرفت. نامزدم خیلی دوستم داشت برای مناسبت های مختلف برام کادوهای گرون میخرید. منو به بهترین رستورانها میبرد. هر وقت پول میخواستم به حسابم میزد. خیلی مرد دست و دل بازی بود و اخلاقشم خوب بود فقط یه کم توی خودش بود. حس می کردم شاید هنوز باهام راحت نیست و هر چی با هم باشیم بهتر میشه ولی تغییری نمیکرد. روز به روز هم داشت بهم سردتر میشد. ما با هم کاری نکرده بودیم و فقط با اجازه خانواده ها بیرون میرفتیم و در مورد زندگی آیندمون صحبت میکردیم.
من شغلم کار توی آرایشگاهه. اونجا دوستان زیادی دارم و همشون هم فهمیده بودن من نامزد کردم. یه روز دیدم از توی کیفم دعا پیدا شده. من به کسی شک ندارم به جز همون بچه های سالن چون همیشه موقع کار کردن کیفم توی یکی از اتاقها بود. فکر میکنم از سر حسودی برام دعا نوشتن تا رابطه من و نامزدم به هم بخوره. یه بار تو ماشین با نامزدم نشسته بودم که دیدم تلفنش زنگ زد خواستم من جواب بدم چون اون داشت رانندگی میکرد ولی هول شد زود تلفن رو جواب داد. صدای دختر میومد از اون ور تلفن. من صدای اون دختر رو نشناختم و فکر کنم شاید باهاش دوست بود. نامزدم زود مکالمه رو باهاش قطع کرد. من دلم شکست که چرا ازم مخفی کرد کیه. به روم نیاوردم که فهمیدم با یه زن صحبت کرده. خودم رو زدم به اون راه گفتم برادرت بود؟ گفت اره. ولی اون اصلا صدای مرد نبود و خواستم امتحانش کنم ببینم چی میگه. صد در صد مطئنم اون دوست دخترش بوده شاید. این اواخر سر هیچی باهام رابطش بد شده. نه اینکه بی احترامی کنه ولی خیلی سرد شده و پیام میدم فرداش جواب میده. راهی هست بتونم اون طلسم رو باطل کنم و نامزدم دوباره با من خوب بشه؟ من فکر میکنم واقعا جادومون کردن چون اصلا غیرممکنه همچنین برخوردی اونم توی دوران نامزدی.
درود متاسفم از اتفاقی که براتون رخ داده. طلسم کردن به این راحتی نیست و روزانه آدمهای زیادی ازدواج می کنن و طلاق می گیرن و دلایل خودش رو داره و نمیشه همه رو به طلسم نسبت داد. کسی بخواد شما رو طلسم کنه اون رو خیلی تابلو توی کیفتون نمیذاره و اگه این کار رو کردن بیشتر شبیه شوخی هست. شاید دلیل اینکه نامزدتون سرد به نظر می رسه به خاطر درون گرایی بیش از حده. چند ماه زمان زیادی برای آشنایی نیست و بهتره عجله نکنید. بعضی آدمها کلا ارتباط برقرار کردن باهاشون سخته حالا چه نامزد باشن… بیشتر »
سلام عزیزم
هیچ کسی جز خداوند قدرتی ندارد و هرگونه قدرت دادن و ترس جز خدا شرک محسوب میشه دلیل سرد شدن ایشون فراموش کردن خودتون و وابسته شدن شما به نامزدتون هست. هرچقدر از نظر ذهنی به طرف وابسته بشی و همش بهش فکر کنی اون دور تر میشه چون خلأ داری باید رو عزت نفس و دوست داشتن خودت تجدید نظر کنی اگه ته ذهنت خودت رو لایق هدیه و عشق طرف ندونی بازتابش اینجوری میشه. یادت باشه معشوق اصلی خودمون هستیم دیگران بازتاب عشقی که به خودمون داریم رو نشون میدن.