قالب وردپرس قالب وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس آموزش وردپرس
فراموشی کودکی
چرا کودکی خود را به یاد نمی آوریم؟
شهریور ۲۱, ۱۳۹۹
تجربه ماورا
تجربه ماورا – دیدن سوالات امتحانی در خواب (نوشته رضا)
مهر ۴, ۱۳۹۹

تجارب ماورایی – جن و رویابینی (نوشته Cold)

تجربه ماورا

تجربه ماورا

تجارب ماورایی – جن و رویابینی (نوشته Cold)

سلام

سلام.من تجربه ی ماورایی زیاد نداشتم ولی فکر کنم هاله ام یکم حساس هست چون بعضی شبا که میخوام بخوابم یه حس بدی دارم انگار یه جنی تو خونمون هست.
یه شب که همون حس بد رو داشتم رفتم بخوابم در و دیوار زیاد صدا میخورد منم میترسیدم .البته زیاد یادم نمیاد چون چند تا تجربه ی دیگرم داشتم حالا نمیدونم مال همون شب یا نه ولی میگم .مثلا یه لحظه بالای سرم و نگاه کردم یه پارچه بود اونجا ولی بدون هیچ دلیلی داشت حرکت میکرد بعد منم ترسیدم سرم رو کردم داخل پتو یکم که موندم گرمم شد بعد سریع سرم رو بیرون آوردم یه ثانیه بابام رو با چشای سیاه دیدم که قد کوتاهی داشت ولی فقط یه ثانیه بود بعد ترسیدم(یکم هاله ی نورانی بنفش رو تصور کردم) چشام رو بستم هنوز اون انرژی منفی رو حس میکردم بعد از یه مدت چشام رو باز کردم هیچی ندیدم ولی هنوز می ترسیدم تا اینکه ناخودآگاه خوابم برد. حالا نمیدونم توهم بود یا جن دیگه خودتون قضاوت.ببخشید اگه زیاد باحال نبود.ممنون

 


 

سلام

من یه تجربه گذاشته بودم ولی خب ثبت نشد امیدوارم این یکی ثبت بشه.
من که خیلی به رویابینی آگاهانه علاقه دارم و همش تو فکرش بودم،همیشه به این فکر میکردم که آدم میتونه با تلقین و تصویر سازی ذهنی توش چه کارهایی انجام بده.😋
خب بریم سراغ اصل ماجرا:
من یه شب یه رویا دیدم اولای رویا تو خونمون بودم و همش به قدرت ذهن اینا فکر میکردم.بعد مثل همیشه به قدرت تصویر سازی ذهنی در رویا فکر میکردم .
بعدش یه چیز آهنی و چرخنده رو با تمام وجود تصور کردم یه چیزی مثل چرخ بدون لاستیک دیدم جلوم ظاهر شد بعد یکم شک کردم که شاید خواب باشم ولی به خودم گفتم ولش کن بابا.اون جسم همینطوری داشت جلوم می چرخید بعد من خواستم یه حرکت خفن بزنم بعد دستام رو مثل ابر قهرمانان یه لحظه گرفتم جلوش (یه همیچین چیزی 👐)بعد خورد به دیوار و یه لکه ی داغ درست کرد. خلاصه یه کی دیگه از اونا درست کردم خواستم دوباره بزنم به دیوار که یکی از اعضای خانواده عصبانی اومد توی اتاق گفت : صدای چی بود؟ من هیچ حرفی نزدم و خواستم اون چرخ دومی رو غیب کنم که یه جورایی غیب شد ولی همون عضو خانواده از ترس از حال رفت .(همه ی اینا خواب بودا)
خلاصه خواستم بگم که توی خواب و رویا فقط اراده قدرت ماست که خیلی هم باحال هست.
یعنی تا تو خواب یه چیزی خلق نکنی تجربم رو نمی فهمیم.
ممنون.

همچنین بخوانید:   تجربه ماورا - رویابینی آگاهانه (نوشته شقایق)

 

 

علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی، علاقه مند به حوزه ماورا و موضوعات عرفانی و روحی شرقی و غربی از جمله مدیتیشن، انرژی درمانی، طب سنتی، یوگا، خواب بینی، سفر روح و …
اشتراک
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
قدیمی ترین
جدیدترین
Inline Feedbacks
View all comments
Famono
مهمان
Famono
4 سال قبل

سلام دوست خوبم:)
نگران اینکه تجربت مورد قبول بقیه واقع میشه یا نه نباش اینجا افرادی هستن که هر متنی براشون جذابیت جداگونه ای داره افرادی که از همه چیز استقبال میکنن
موفق باشی

M.v
عضو
4 سال قبل

سلام
دوست گرامی مشخصه سن زیادی نداری ولی اینکه تو خواب آگاهی یا برونفکنی بتونی چیزیرو خلق کنی همچین راحتم نیست و اینکه شما تونستی استعدادت خوبه.اگه به این مقولات علاقه مندی با تمرینات سطحتو بالاتر ببر.نترسیدن تو تجارب خیلی میتونه مفید باشه.اگه ما بتونیم فقط یکبار بدون ترس تجربه داشته باشیم دیگه ترسمون میریزه .ولی خب ترس رو هممون تو تجارب داشته و داریم متاسفانه

رفتن به نوار ابزار