تاناتو فوبیا یا ترس از مرگ به حالتی گفته میشه که شخص بیش از حد نسبت به مردن و مسئله مرگ هراس داره و هر وقت به فکرش میفته استرس وصف ناپذیری اون رو فرا میگیره. این حالت با ترس از مرده ها یا نکروفوبیا فرق داره.
البته طبیعیه که هر کسی از مرگ اندکی هراس داشته ولی گاهی اون استرس به قدری زیاد میشه که میتونه رفتارهای روزمره رو تحت تاثیر قرار بده و شخص رو به طور کلی دچار اضطراب و نگرانی همیشگی کنه. این میشه فوبیای مرگ و دیگه یک هراس سطحی عادی نیست. حتی شخص از خود فرآیند مردن هم میترسه و به شدت از اون وحشت داره.
علائم فوبیای مرگ همیشه در فرد حضور نداره خصوصا که ذهنش مشغول چیزهای دیگه باشه. بلکه علائم معمولا وقتی ظاهر میشه که کسی در مورد مرگ و فرآیند مردن صحبت کنه یا به فکر مرگ خود یا عزیزانش بیفته.
علائمی که موقع فوبیای مرگ بروز میکنه عبارت اند از:
– حملات پانیک
– گیجی
– عرق کردن
– افزایش ضربان قلب و یا نبض نامنظم
– درد معده
– حساسیت به دمای سرد یا گرم
– حالت تهوع
وقتی بیماری ترس از مرگ برای شما ریشه دار بشه سایر علائم عاطفی رو پدید میاره از جمله:
– دوری از دوستان و خانواده برای مدت طولانی
– خشم
– ناراحتی
– احساس گناه
– نگرانی مستمر
جالبه که بدونید این فوبیا معمولا در سنین ۲۰ تا سی سالگی به اوجش میرسه و هر چه قدر فرد پیر بشه این ترس کمتر و کمتر میشه. در واقع افرادی که مسن هستن نسبت به افرادی که در اوج جوانی شون هستن ترس کمتری از مرگ دارن.
با اینکه در هر دو جنس مرد و زن اوج ترس در سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی وجود داره ولی برخی از خانمها در بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی هم مجددا اون اوج ترس رو تجربه میکنن.
فرزندان افراد مسن که در معرض مرگ هستن معمولا ترس بیشتری از مرگ دارن چون مرگ والدینشون رو به خودشون فرافکنی میکنن و اگرچه اذعان میکنن که از مردن والدین میترسن ولی در واقع از مرگ خودشون هراس دارن.
افرادی که منیت و غرور کمتری دارن خودشون رو کم اهمیت میبینن بنابراین آمادگی بیشتری برای طی کردن سفر زندگی دارن. ولی افراد خودخواه که خودشون رو محور و مرکز جهان میبینن ممکنه از اسم مرگ هم بترسن. بنابراین برای کاهش فوبیای مرگ میتونید یک مسیر روحی رو انتخاب کنید تا با کار کردن روی شخصتتون این ترس رو در خودتون کاهش بدید و به این باور برسید که شما هم یکی مثل بقیه هستید و مثل اونها میمیرید و اتفاقی هم برای جهان نمیفته.
هر چند که معمولا این حالت رو جزء بیماری های روانی اصلی نمیدونن و اون رو به اضطراب مربوط میکنن ولی حداقل دکتر شما میتونه ریشه اون رو که ترس از مرگ هست رو تشخیص بده تا درمان بهتری صورت بگیره.
ممکنه جلسات مشاوره برای شما کافی باشه و معالج بعد از درک مشکلتون بیاد و راه حل هایی رو ارائه کنه.
درمان دیگه ترس از مرگ، رفتار درمانی شناختی هست و روی راه حل های عملی تری برای حل این مشکل تمرکز میکنه. در واقع سعی داره که الگوهای ذهنی شما رو تغییر بده و ذهن شما رو در حالتی قرار بده که نسبت به مرگ و فرآیند مردن حس راحتی بیشتری داشته باشه.
متدهای ریلکس کردن هم میتونه علائم فیزیکی فوبیای مرگ رو کاهش بده و در دراز مدت به شما کمک میکنه تا میزان ترس شما به طور کلی کاهش پیدا کنه.
برای درمانهای کوتاه مدت هم ممکنه داروهایی برای کاهش علائم (و نه خود بیماری) تجویز بشه تا بتونید زندگی و امورات روزمره خودتون رو به راحتی ادامه بدید.
داشتن زندگی معنوی و دانستن فلسفه زندگی هم میتونه تا حد زیادی سبب بشه که ترس شما از مرگ کاهش پیدا کنه. به طور کلی افراد مذهبی ترس کمتری از مرگ دارن چون میدونن مرگ به معنای نیستی نیست و حتی به جای بهتری میرن. البته افرادی که حس میکنن حتما وارد جهنم میشن مسلما ترس بیشتری دارن و باید روی اصلاح رفتارهاشون بیشتر تلاش کنن تا خودشون رو مستحق جهنم رفتن و عذاب پس از مرگ ندونن.
فروید معتقد بود که تاناتو فوبیا ربطی به خود مرگ نداره چون اصلا کسی مرگ رو تجربه نکرده که بخواد بترسه و کسی هم به مرگ خودش اعتقاد نداره. ضمیر ناخودآگاه با گذر زمان و بحث های اون کاری نداره و براش هم مهم نیست که چه قدر از عمر باقی مونده. بنابراین ترس از خود مرگ معنا نداره و اگر کسی نسبت به موضوعات مربوط به اون هراس داره به خاطر مشکلات حل نشده دوران کودکی در خصوص مرگ هست که نمیتونه اون رو در قالب احساسات بیان کنه.
سلام من فوبیای مرگ همسرمو دارم و مدتیه که عین خوره توی سرمه و روزو شبم عین کابوس داره میگذره.اینکه میدونم آینده نامعلومه و هیچ تضمینی وجود نداره که منو همسرم به پای هم پیر بشیم منو میترسونه.گاهی انقدر استرس میگیرم که انگار دنیا روی سرم خراب شده بدنم داغ میشه و دستام میلرزه واقعا نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم توروخدا بگید چیکارکنم
با سلام.
بهتر است از یک روانشناس بالینی و یا هیپنوتراپ به صورت حضوری وقت بگیرید تا این مشکل ریشه ای درمان شود. البته این اضطراب را تا حدی خانمهای خانه دار دارد که در این پست به آن اشاره شده. ولی اگر از حد بگذرد حتما باید جدی گرفته شود.
موفق باشید