ایگو یا منیت حجابی است بین آن چیزی که شما واقعا هستید و چیزی که فکر می کنید هستید. شما در توهم ذهن خود زندگی می کنید و غافل از این هستید که با داستان های ساختگی زیادی زندگی می کنید.
زندگی بیرونی ما نشانی از دنیای درونی ما دارد. کافی است به میزان جرم و جنایت، طمع، فقر، نژاد پرستی و بیماری های روانی نگاه کنید تا ببینید که چه قدر خود واقعی مان را از دست داده ایم. ما گم شده ایم چون تماس را با حقیقت خود از دست داده ایم.
در برخی آیین ها، ایگو به عنوان یک چیز کاملا بد و شیطانی پذیرفته شده که باید نابود شود ولی روانشناسان میزان مناسب آن را خوب و سازنده می دانند. کسانی که معتقدند ایگو اصلا نباید وجود داشته باشد گرفتار دوگانگی هستند.
ایگو نه خوب است نه بد بلکه تنها یک وسیله است و مانند یک مکانیسم زیستی دفاعی عمل می کند. حتی می توان از ایگو برای پیشرفت روحی استفاده کرد به این صورت که توسط آن نوعی خودآگاهی برای شناخت قدرت های درون، عشق و یگانگی پیدا کنیم. در واقع می توان از آن به عنوان دری برای بازگشت به خود حقیقی مان استفاده کنیم.
همان طور که گفته شد ایگو تنها یک وسیله است و خود شما ایگو نیستید. شاید شنیده باشید که ایگو نوعی سراب است. ایگو واقعا یک سراب بوده و خود واقعی شما نیست زیرا مدام در حال تغییر است.
لحظه ای به این فکر کنید که چه کسی هستید؟ مثلا شاید بگویید من قاسم هستم ۲۳ ساله از کرج. نقش فرزند و برادر و دانشجو را دارم. علاقه من به هنر است.
متن مشابه بالا تنها داستان زندگی شماست و نه خود واقعی تان. داستان هم در ذهن ساخته می شود.
– آیا شما یک نام هستید؟
در این صورت نام شما راحت تغییر می کند. اگر هم در یک خانواده دیگر به دنیا می آمدید شاید نامی کاملا متفاوت داشتید. پس شما اسمتان نیستید.
– آیا شما جسمتان هستید؟
بدن شما در حال تغییر و پیر شدن و فرسوده شدن است و یا اینکه مدام با سلول های جدید عوض می شود. گلبول های قرمز شما تنها برای ۴ ماه و گلبول های سفید عمری کوتاه تر از یک سال دارند. سلول های پوست شما بین ۲ تا ۳ هفته زنده می مانند. سلول های بدن شما مدام در حال مرگ و تولید دوباره هستند. پس چگونه می توانید جسم یا چهره خود باشید؟
– آیا شما شخصیت خود هستید؟
شخصیت و اخلاقیات شما می تواند دچار نوسان و تغییر شود. به شخصیت خود در پنج یا ده سال قبل نگاه کنید. آیا الان هم دقیقا همان شخصیت را دارید؟
– آیا شما عواطف خود هستید؟
عواطف مدام تغییر کرده و می آیند و می روند. آیا اصلا کنترلی در مورد ظهور آنها دارید؟ آنها از کجا پدید می آیند؟
– آیا شما افکار خود هستید؟
افکار هم مانند احساسات می آیند و می روند و کنترلی روی آنها نداریم و مدام تغییر می کنند.
– آیا شما اعتقادات خود هستید؟
آیا اعتقادات و باورهایی که ۲۰ سال پیش دارید را هنوز هم همه آنها را دارید؟ باورهای شما می تواند در نتیجه مطالعه، تفکر و برخورد دیگران دچار تغییر شود. با وجود این تغییرات باز هم شما حس “من بودن” و خودآگاهی را دارید.
– آیا شما خاطرات خود هستید؟
خاطرات هم می آیند و می روند و گاهی در انبار ذهن خاک می خورند. حتی انواع خاطرات کاذب و دروغین هم در مغز انباشته می شود. حتی اگر حافظه شما پاک شود باز هم نوعی حس خودآگاهی و اینکه وجود دارید با شما همراه است.
بنابراین چیزهایی که فکر می کنیم خود حقیقی ما هستند در واقع چنین نیستند. پس ما واقعا چه کسی هستیم؟
چه چیزی در تمام لحظات زندگی شما شاهد اتفاقات بوده و تغییری در کیفیت آن ایجاد نشده و اصلی ترین بخش مرکزی شماست؟
آگاهی…
آگاهی و روح چیزی است که خود واقعی ماست. بهترین حالتی که می توانیم خودمان را جدای از برچسب های تقلبی احساس کنیم در زمان مراقبه است که فاصله ای بین افکار و احساسات ما ایجاد شده و آگاهی و شاهد بودن روح خودمان را حس می کنیم. چیزی که همیشه همراه ماست ولی به دلیل شلوغی ذهن از احساس ناب آن دور مانده ایم.
پذیرفتن اینکه ما هویت ها و افکار و احساسات خود نیستیم ممکن است در ابتدا سخت باشد و نسبت به آن مقاومت نشان دهیم.
وظیفه ایگو این است که از خود محافظت کرده و خود را جدای از دیگران احساس کند. تجربه ای که در آن حس کنیم منیتی وجود دارد و واژه های من و تو معنا ندارند در ابتدا غمناک و آزار دهنده است ولی کم کم برای ما قابل هضم و حتی لذت بخش می شود.
برای رهایی از ایگو باید تا می توانیم آگاهی را تجربه کنیم. هر چه قدر آگاهی ناب را احساس کنیم و خودمان را از هویت های جعلی دور ببینیم بیشتر به خود واقعی مان نزدیک می شویم.
۱- به چالش کشیدن خود توسط سوالات مختلف
به طور مرتب سوالاتی که قبلا پرسیده شده بود (اینکه آیا افکار هستید یا احساسات و …) را از خود سوال کنید تا کم کم تزلزلی وجود شما را فرا گرفته و عمیقا به چیزی که از خود می دانسته اید شک کنید.
۲- تمرین مراقبه پویا
انجام مراقبه پویا می تواند به آزادسازی انرژی های اضافه و آمادگی برای مرحله بعد کمک زیادی کند.
۳- مراقبه روزانه
مراقبه روزانه به لمس واقعی آگاهی کمک بسیاری می کند. انجام مرتب مدیتیشن ۳۰ دقیقه در روز را در راس کارهای خود قرار دهید. توجه کنید که قرار نیست با مدیتیشن به چیزی برسید و به جایی بروید بلکه قرار است بنشینید و به افکاری که بر می خیزند توجه کنید.
۴- استفاده از جمله تلقینی
در طول روز مرتب به خود بگویید که من آگاهی هستم. این تلقین باید تا مغز استخوان شما نفوذ کند.
سلام مرسی از مطلب
من کتاب ایگو دشمن من است رو به پیشنهاد یکی از دوستانم از اپلیکیشن خوانا خریدم و واقعا محتوای خوبی داشت و به همه پیشنهاد میدهم این کتاب رو بخوانند.