اگه تا الان موضوعات سایت آرنوشا رو دنبال کرده باشید با مفاهیم عوالم غیرفیزیکی مثل عالم اختری و ذهنی و همچنین توانایی هایی مثل دید اختری، قدرت غیب بینی و هاله بینی آشنایی دارید. این مقاله هم ادامه همون موضوعات ولی با بحث های تکمیلی هست.
برای اکثر مردم حداقل یه بار تو زندگی پیش اومده که تحت شرایط غیر معمول و خاص، حساسیت های روحیشون افزایش پیدا کنه و چیزهایی از عوالم غیب ببینن. ولی چون این تجارب دیگه تکرار نشده پس همون یه بار تجربه رو به حساب توهم می ذارن. ولی مهم نیست که عوالم غیبی دیگه رو با چشم ببینیم تا علاقه مند به بررسی اونا بشیم. شناخت عوالم انرژیکی و غیر فیزیکی برای هر کسی مهمه چون ما چه بخوایم و چه نخوایم تحت تاثیر این عوالم و موجودات داخل اون هستیم. مثلا گاهی اوقات لازمه از خودمون در برابر اونا محافظت کنیم. دخالت موجودات ساکن این قلمروها تو عالم فیزیکی گاهی می تونه اون قدر بشه که شاهد چیزایی باشیم که تو خونه های تسخیر شده و یا انسان های تسخیر شده می بینیم. شناخت این عوالم فقط محدود به این موضوع نمی شه. می شه اونا رو بیشتر شناخت تا ازشون استفاده کرد! مثلا وقتی ما تصویرسازی ذهنی می کنیم نسخه ای از اون فکر تو عوالم انرژیکی هم ساخته می شه. با قوت بخشیدن به این افکار، آرزوهای ما اول توی این عوالم و بعد عالم فیزیکی متجلی می شن. وقتی اهمیت این موضوع رو بدونیم به هر چیزی و هر موضوعی فکر نمی کنیم و زمان بیشتری می ذاریم تا تفکر مثبت رو تقویت کنیم.
نمی خوام وارد شاخه بندی ها و اسامی مختلف این عوالم غیر فیزیکی بشم چون بخشی از این نام گذاری ها سلیقه ای شده. کافیه فعلا در همین حد بدونید که عوالم مختلفی بر اساس ارتعاشات اونا داریم و حتی خود عالم اختری می تونه چندین سطح بر اساس ارتعاشات داشته باشه. منظور از جهان پست و متعالی تر هم این نیست که این عوالم مثل طبقات ساختمون، روی هم چیده شده باشن و اونی که طبقات پایین تره پست تر باشه. نه! شاید بهتر باشه گفت که این طبقات انگار یه محل رو اشغال کردن و هر کس بنا به ارتعاشات شخصی، عالم متناظر با ارتعاشات خودش رو تجربه می کنه. وقتی ارتعاش و آگاهی بالا رفت، اون عالم قبلی و موجودات اون انگار محو می شن و عالم و موجودات جدیدی پدیدار می شه. مثلا یه اتاق رو در نظر بگیرید که پر از انرژی منفی و ارتعاشات پست هست. چیزهایی مثل جو سنگین و یا گاهی حوادث پارانرمال مثل مشاهده موجودات خصمانه و حرکت اجسام تجربه می شه. همون فضا اگه پاکسازی انرژیکی بشه و ارتعاشات اون افزایش پیدا کنه جوی سبک تر و با حضور موجودات نورانی تر پیدا می کنه. پس خود فضا حرکت نکرده و بالا و پایین نرفته بلکه انگار به موج جدیدی وصل شده مثل رادیو که امواج مختلفی رو می تونه بگیره و محتوای متفاوتی رو پخش کنه.
برای کسی که چشم سوم باز نداره دونستن موضوعاتی مثل ایجاد هاله دفاعی و دور کردن موجودات ناخواسته و شناخت مکانیسم های تئوری وقوع پدیده های اختری کافی به نظر می رسه. ولی برای اینکه بتونن عوالم انرژیکی رو بهتر درک کنن باید تا حدودی چشم سوم اونا فعال شده باشه. هر چه قدر دید غیبی قدرتمندتر باشه لایه های بیشتری از عوالم غیرمادی مشاهده می شه. پس باز کردن چشم سوم یه چیز باینری یا صفر و یک نیست یعنی این طور نیست که یا بسته باشه یا باز. افراد زیادی هستن که تصور می کنن وقتی چشم سوم اشخاص باز بشه همه اونا به یه درجه می تونن مشاهدات اختری داشته باشن ولی این طوری نیست. این توانایی هم بازه های بسیار متعدد داره. حتی دو نفر که دید اختری فعالی دارن شاید چیزها رو تو سطح های متفاوتی رو تجربه کنن. مثلا یکی هاله اختری رو ببینه ولی دومی هاله لایه کالبد ذهنی رو هم ببینه. یا یکی بتونه موجودات غیر ارگانیک رو مشاهده کنه ولی فرد دیگه تجاربی مثل مشاهده طیف های رنگی متنوع و جدید رو داشته باشه و یا اصلا تخصص اون تو شاخه هاله بینی و شناخت الگوهای بیماری زای انرژی باشه. ولی چرا تجربه هر کس از باز کردن چشم سوم متفاوته؟ یه دلیلش اینه که چاکرای چشم سوم به صورت یه نقطه وسط پیشونی نیست. بلکه مثل یه کاناله که از جلوی پیشونی تا پشت سر ادامه داره و بستگی داره کجای اون بیشتر فعال شده باشه. فعال شدن هر بخش اون می تونه توانایی غیب بینی متفاوتی رو بده. دلیل دیگه هم برمی گرده به نوع تمرینات ذهنی و فیزیکی که همراه خود تمرین باز کردن چشم سوم هست. گاهی لازمه که تمرینات تکمیلی هم برای جهت دادن به قدرت چشم سوم انجام بشه. مثلا کسی که دوست داره موجودات غیرارگانیک رو ببینه لازم نیست روی تشخیص هاله اجسام کار کنه بلکه بهتره روی تمریناتی مثل آینه بینی وقت بذاره.
کسی هم که می خواد هاله بین بشه کلا باید تمرینات جدایی انجام بده و مدت ها روی خیره شدن به خود اجسام و موجودات زنده و تقویت دید جانبی برای تشخیص هاله دور اونا کار کنه. هر چه قدر بیشتر تمرین کنه لایه های غیرفیزیکی و انرژیکی بیشتری رو مشاهده می کنه.
وقتی کلمه دید اختری به میون میاد ممکنه فکر کنیم همون توانایی دیدن موجودات غیرارگانیک و یا قدرت مشاهده یه لایه یا چند لایه از هاله کالبد های انرژیکی موجودات مختلف به صورت تک رنگ یا طیفی از رنگ هاست. ولی این فقط یکی از توانایی هایی هست که تو زیر شاخه دید ماورایی واقعی قرار می گیره.
البته معمولا تو اولین مرحله تقویت این توانایی، بعضی از همین حالتی که بالا بهش اشاره شد دیده می شه مثل مشاهده اولین لایه هاله. ولی خیلی چیزهای دیگه با تقویت دید اختری هم قابل مشاهدس. البته تو این مقاله، بحث مشاهده موجودات اختری نیومده و فقط حالات زیر مجموعه مشابه توانایی هاله بینی رو بررسی می کنیم.
وقتی کسی به درجه های بالاتری از دید اختری رسیده باشه چه چیزهایی رو در مورد یک جسم یا موجود زنده مشاهده می کنه؟
اول از همه قدرت یه انسان معمولی رو بررسی کنیم. البته بگم که منظور از انسان معمولی، کسی هست که قدرت های درونی واقعی خودش رو فراموش کرده و فقط به دید فیزیکی اکتفا می کنه. اگه این آدم به یه تیکه سنگ نگاه کنه، خب، بخش فیزیکی سنگ رو توی محیط سه بعدی می بینه. وقتی به اون سنگ نزدیک بشه به خاطر تغییر فاصله، بعضی از زوایای سنگ، بزرگتر از زوایای دیگه دیده می شه و وقتی دور بشه، برعکس…این یعنی سراب! ولی وقتی همون سنگ با دید اختری مشاهده بشه زوایای اون دارای نسبت واقعی و فارغ از فاصله هست. این رو هم بگم که همه چیز چه موجودات زنده و چه غیر زنده، ورژن های غیر مادی متناظر خودشون رو تو عوالم دیگه دارن.
بعضی افراد هاله بین، علاوه بر طیف های رنگی اختری، می تونن طیف های فیزیکی نامرئی مثل امواج مادون قرمز و فرابنفش رو هم مشاهده کنن. یعنی انرژی هایی که توسط علم هم اثبات شده هستن. حالت عجیب دیگه اینکه بعضی از اونا می تونن سطح مولکولی اجسام رو تو همین بعد فیزیکی به اندازه های دلخواه خودشون مشاهده کنن. قدرت مشاهده و بزرگنمایی مولکولی دید اونا می تونه از قوی ترین میکروسکوپ ها هم بیشتر و دقیق تر باشه!
اگه همون مشاهده سنگ توسط یه دید تربیت شده رو در نظر بگیریم توی کامل ترین حالت، چند چیز می تونه دیده بشه:
– توانایی دیدن کل محتوای مادی سنگ و نه فقط مشاهده بخش سطحی اون
– میزان ارتعاشات فیزیکی ذرات سنگ
– مشاهده ذرات اختری اون که دارای حرکت دائمی هم هستن
– ورود و گردش انرژی حیاتی یا پرانا به داخل اون سنگ و همچنین حالت پرانا افشانی
– دیدن هاله ای از انرژی (که البته قطر و تنوع کمتری نسبت به موجودات زنده داره)
– ممکنه عناصر چهارگانه غیرمادی متناظر با اون چیز هم مشاهده بشه
شاید برای بعضی ها سوال ایجاد بشه که مگه ممکنه این همه پیچیدگی ها رو با دید اختری دید؟ پس چرا خیلی در مورد این نوع مشاهدات، بحثی نشده و حتی افراد غیب بین هم خیلی همچین گزارشاتی ندادن؟
جواب اینکه دیدن همه حالات گفته شده به تجربه و ممارست طولانی نیاز داره. افراد غیب بین کم تجربه ای هم هستن که می تونن همه این سطوح مختلف ورای ماده رو مشاهده کنن ولی ممکنه به خوبی درکشون نکنن و در مورد تجربه خودشون مات و مبهوت بمونن و حتی جزئیات زیادی رو هم به یاد نیارن! از بین اقلیت افرادی که هم این توانایی ها رو دارن و هم می تونن مشاهدات خودشون رو به خاطر بیارن ممکنه فقط تعداد کمی از اونا بتونن چیزهایی که دیدن رو به زبان ساده قابل فهم بیان کنن چون بعضی از تجارب واقعا قابل توصیف توسط زبان معمول نیست. حتی چیز ساده ای مثل دید ۳۶۰ توی رویابینی و پرواز روح رو هم تا کسی خودش تجربه نکنه واقعا سخته درک کنه چی هست چه برسه به سطوح پیشرفته مشاهدات اختری که گفته شد.
سلام مطلب خوبی بود تنها چیزی که ذکر نکردید نقش خود خود جوانتر(کودک درون) بود که رابط خودآگاهی با خود برتر هست و پیامارو رد و بدل میکنه. هرکس بخواد کاری تو مثلا سطح اختر انجام بده باید بسپره به کودک درون که ببره به خود برتر و از اونجا تو سطح اختری مجسم و شارژ بشه تا تو سطح فیزیکی واقعی بشه. ضمنا کودک درون با نماد ها و رنگ ها بهتر ارتیاط برقرار میکنه. یه سوالی هم راجب موجودات اختر داشتم. میشه یک موجود اختری انگل مانند مثل کنه بچسبه به آدم و انرژی بکشه؟ اگه میشه راه… بیشتر »
درود کودک درون اصطلاحی هست که بیشتر توی روان شناسی و برای مقاصدی مثل درمان و شفای ناخودآگاه از زخم های کودکی کاربرد داره و حقیقتا تا حالا ندیدم نقش اون توی اکالت بررسی شده باشه. البته اگه اون رو بخش نیمه مستقل و زیرمجموعه ای از ناخودآگاه بدونیم که می تونه با خود آگاه ما در ارتباط باشه اون وقت شاید نقشش برای پردازش رنگ و نماد و ارتباطش با اطلاعات اختری هم قابل درک باشه. به هر حال روش مستقیم ارتباط با خودبرتر هم وجود داره و الزاما از مسیر کودک درون نمی گذره. باز اگه منبع اختصاصی… بیشتر »
درود دوباره ممنون از جوابتون درباره انگل های اختری. درباره خود جوانتر(کودک درون) هم توی چند تا کتاب که طرز کار جادو(عملیات ماورایی، اگه این واژه برای کسی بار معنایی منفی داره) خونده بودم. مدیتیشن و ارتباط مستقیم با خود برتر برای انجام کاری خیلی سخته و شاید هر کسی نتونه انجامش بده. برای همین و برای اینجور افراد میشه از نماد ها و رنگ ها و… استفاده کرد برای ارتباط با خود جوانتر و از اون به خود برتر که کاری رو در سطح اختری انجام بده. کسایی که اینجور کار میکنن بجای مدیتیشن از مراسم ها و نماد… بیشتر »
درود ممنون که این موضوع رو توضیح دادید. علت هایی که آوردید منطقی هم بود. بله بعضی از روش های مراسمی و استفاده از نماد شاید در ظاهر به کارهای فیزیکی بیشتری نیاز داشته باشه مثل تدارک وسایل خاص و پیروی کردن از دستورات گفتاری و نوشتاری ولی برای کسی که مراقبه و کنترل ذهن براش سخته روش جایگزین خوبی هست و همون نتایج و بسته به میزان باور به شیوه های مراسمی می تونه نتایج بهتری هم بده. اینکه بخش اثرگذار اون روی ناخودآگاه به کودک درون مربوط می شه برام جدید بود. قطعا خوشحال می شم نوشتار و… بیشتر »
سلام وقتتون بخير
ميشه لطفا اگه امكانش هست توضيحاتى در رابطه با آراترون بفرماييد و اينكه چطور ميشه باهاش ارتباط برقرار كرد ؟
درود
دیگه در مورد احضار صحبت نمی شه.