آزمایشات علمی اثبات یا رد انرژی پرانا

همه ما حتما واژه پرانا رو شنيديم. اسم ديگر اون “چی” هست و به عنوان انرژی حياتی جهانی در نظر گرفته می شه و در همه جا حضور داره. بسياری از سيستم های شفابخشی ماورایی با دستکاری و افزايش اين انرژی در بدن می تونند اون عضو رو شفا بدند. همچنين گفته می شه که با تمرينات تنفسی مخصوص می شه پرانا رو در بدن بيشتر جذب کرد و موجب گشايش بيشتر چاکراها و افزايش سلامتی و دور کردن انرژی های راکد منفی درونی شد.

ولی آيا اصلا خود پرانا وجود داره يا فقط يه خرافات احمقانه هست؟ ما عادت داريم هميشه چيزی رو بدون اثبات علمی و صرفا به دليل عام بودنش قبول کنيم و زحمت تفکر و مطالعه رو به خودمون نديم. چه کسی گفته پرانا وجود داره؟ کدوم بخش از فيزيک؟

در اينجا قصد داريم چند تا از تحقيقاتی که مربوط به بررسی بی طرفانه و علمی پرانا بوده رو بحث کنيم و بينيم تحقيقات جهانی تا به حال به کجا رسيده؟ البته پيدا کردن رفرنس های علمی در اين مورد مثل گشتن سوزن در انبار کاه بود و به زور همين ها رو هم تو اين چند روز پيدا کردم.

آزمايش تاريخی اول پرانا:

در قرن هيجدهم شخصی به نام مسمر تصور کرد که مگنتيزم حيوانی (پرانا) در تمام جهان وجود داره و بسياری از بيماران رو با اون شفا داد و گاهی از خود آهنبا هم استفاده می کرد. اين نيروی تو آهنربا تو بدن ما هم هست و مغناطيس حيوانی نام داره و می تونه به بدن ديگران بره. وقتی مسمر انگشتش رو به سمت بيمارانش می گرفت و انرژی می داد اونها واکنش وحشيانه از خودشون نشون می دادند. تا اينکه جريان عصبی در اونها به تعادل برسه. امروزه در علم هيپنوتيزم از چنين نيرویی زياد استفاده می شه. نظريه او همچنان در تئوری های هولوستيک ديده می شه وبا علم در تضاد هست.

آزمايش تاريخی دوم پرانا:

در اواخر قرن نوزدهم، دانشمندان بزرگی مثل ويليام کروک سعی کردند منشاء پرانا يا نيروهای روانی رو پيدا کنند. اونها معتقد بودند که چنين انرژی مسئول پديده های ماورایی در جهان هست. اونها تصور کردند که اين بايد مربوط به ميدان الکترومغناطيس “امواج اتر” باشه که کشف شده. اونها گفتند که اگر تماس بدون سيم ممکن باشد پس تله پاتی بدون واسطه فيزيکی هم ممکن هست با اين تفاوت که در اثر قرنها مورد اولی پيشرفت کرده و وسايل زيادی رو ساخته ولی مورد دوم همچنان موضوعی مبهم و غير علمی و پيشرفت نکرده باقی مونده.

تحقيق سوم پرانا)

اولين آزمايشی که می شه گفت حدودا در مورد اثبات اين پديده قدم گذاشته مورد زير هست. گروهی از دانشمندان ژاپنی در دانشگاه

Kyushu در سال ۱۹۹۶ بر روی وجود انرژی چی يا پرانا با استفاده از ايزوتوپ های تزريقی در نقاطی که طب سوزنی انجام می شه مطالعه کردند. آيا نتيجه گرفتند که در نقاطی که طب سوزنی انجام می شه جريان خطی به اندازه ۱۰ الی ۱۵ سانت بيشتر از نقاط عادی بدن هست چون اون محل ها اصطلاحا محل عبور پرانا در بدن هستند.

مشکل چنين آزمايشهایی اين هست که يا:

۰) شروع

۱) اين آزمايش ها تکرار نشده اند و در منابع غير معتبر آمده اند

۲) دانشمندان مهم در مراکز تحقيقاتی معتبر علاقه ای به انجام چنين آزمايش هایی ندارند و تحقيق خاصی روی تکرار اونها و به چالش کشيدنشون ندارند

۳) برو به ۱

۴) تمام

تحقيق چهارم پرانا:

افرادی که درمان با پرانا انجام می دند باور دارند که اين کار با دخالت ميدان بيوانرژتيک هست و با تغییر اين ميدان و در نتيجه تغيير انرژی زيستی افراد آنها را شفا می دهند و اين کار هم توسط پرانا صورت می گيرد. اما واژه بيوانرژتيک يک کلمه بسيار مبهم هست. اين واژه مربوط به اندازه گيری بيوشيميایی تبادل ميزان انرژی در بين موجودات زنده و محيط آنها هست. اين فرآيند با واکنش های فيزيکی و شيميایی ساده انجام می شه و ارتباطی به روش عجيب پرانا نداره و بدون در نظر گرفتن اون هم قابل توجيه هست.

تحقيق پنجم پرانا:

فرضيه هاله

شايد علمی ترين فرضيه ميدان بيوانرژتيک همان فرم ويژه ميدان الکترومغناطيسی باشد. اين فرضيه در مجله Journal of Advanced Nursing مطرح شده و می گويد که امواج الکترومغناطيسی توسط بدن منتشر می شود و ما موجوداتی هستيم که در جهانی از انرژی هماهنگ زندگی می کنيم. در اين جهان انرژی، ميدان انرژی انسانی وجود دارد که شديدا متاثر از زندگی انسان بوده و هاله ناميده می شود (Patterson 1998, 291).

برخی از روشن بينان ادعا می کنند که می توانند هاله انسان را ببينند. حتی گفته می شود که می تواند هاله انسان را توسط دستگاه های فوق حساس اندازه گيری کرد. اما اين پديده از لحاظ علمی به بدن سياه معروف بوده و مربوط به تابش امواج الکترومغناطيسی است. هر جسمی که نور منتشر کند سياه ظاهر می شود. اين اجسام توليد نورهای نامرئی مادون قرمز می کنند و مربوط به جابه جایی امواج گرمایی رندوم همه ذرات باردار بدن هستند. طول موج آنها دارای شکل نرم و ملايم و کاملا مخصوص به دمای بدن هستند. هنگامی که دما بالاتر می رود اين طول موج نيز مرئی تر می شود.

مسلما تابش جسم سياه نمی تونه کانديد خوبی برای ميدان بيوانرژيکی باشه. نه تنها اون بلکه ذرات مايکرو ويوی باقی مانده از انفجار بيگ بنگ هم کانديد خوبی نيستند چون هيچ کدوم پيچيدگی لازم رو در ارتباط با حيات ندارند.